ترافیک 60

بهترین های موسیقی

ترافیک 60

بهترین های موسیقی

ترافیک 60

بانک ملی پست، ثبت نام کارشناسی، جوک، چوب، حوادث، خدا، ذوب آهن، زیبا، ژاپن ، سایپا، شعر،صید، ضرب المثل، طالع بینی ، طالع بینی، عکس، غزل، فال حافظ، قرآن کریم، کلیپ، لبنان، لباس عروس ،مترجم ، نور، زارت بهداشت، همشهری ، یوتیوپ ،

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

علی زند وکیل

علی دهقان | دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۵ ب.ظ

علی زند وکیلی لالایی

آهنگ زیبا و بسیار شنیدنی علی زند وکیلی بنام لالایی همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128

شعر : افشین مقدم / آهنگسازی : علیرضا افکاری / تنظیم کننده : سعید زمانی

آهنگ تو مثل التماس من میمونی

Exclusive Song: Ali Zand Vakili – “Lalaei” With Text And Direct Links In UpMusic

145763156212628253ali zand vakili lalaei دانلود آهنگ علی زند وکیلی لالایی

 

متن آهنگ لالایی علی زند وکیلی

♪♪♫♫♪♪♯

لالا کن دختر زیبای شبنم لالا کن رویه زانویه شقایق
بخواب تا رنگ بی مهری نبینی تو بیداریه که تلخه حقایق
تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم ♪

♪♪♫♫♪♪♯ شعر : افشین مقدم ♪♪♫♫♪♪♯
سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم ♪
حالا من موندمو یه کنجه خلوت که از سقفش غریبی چکه کرده
تلاطمهای امواج جدایی زده کاشونمو صد تکه کرده
دلم میخواست پس از اون خوابه شیرین دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد
میونه قلب متروکم نشونی دیگه از خاطره پیدا نمیشه ♪
UpMusicTag دانلود آهنگ علی زند وکیلی لالایی
صدام غمگینه از بس گریه کردم ازم هیچ اسمو هیچ آوازه ای نیست ♪
نمیپرسه کسی هی در چه حالی خبر از آشنای تازه ای نیست
به پروانه صفتها گفته بودم که شمعم میله خاموشیه من نیست ♪

♪♪♫♫♪♪♯ تنظیم کننده : سعید زمانی ♪♪♫♫♪♪♯
پرنده رو درختم آشیون کن حالا وقت فراموشیه من نیست ♪
تو مثله التماس من میمونی که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم نوازشهای اون بود که خوابم برد و کوچش رو ندیدم

♪♪♫♫♪♪♯

دانلود آهنگ لالایی علی زند وکیلی 

  • علی دهقان

علی تکتا

علی دهقان | دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۲۴ ب.ظ

علی تکتا 

متن آهنگ علی زیبایی بنام نداره

 

من که عاشق نبودم تو دلم رو بردی
رفتی و دستاتو به دستای من نسپردی
جای دستات روی شونم هنوز هم باهامه
طرح چشمای قشنگت هنوزم رویامه
من که عاشق نبودم تو دلم رو بردی
تا که دیدی که باهاتم تو منو آزردی
نه نخواستی که بشم من واس تو همخونه
نیستی اینجا تا ببینی تو چشام بارونه
نداره دل دیگه طاقت نداره
نه به این تنهایی عادت نداره
نداره دل دیگه طاقت نداره
نه به این تنهایی عادت نداره

 

♫♫♫♫♫♫

 

دانلود آهنگ نداره از علی زیبایی

 

♫♫♫♫♫♫

 

دلمو به دنبالت کشوندی کشوندی
منو پای این هوس سوزوندی سوزوندی
ندیدی که پای تو نشستم
نگو که باید تورو ببخشم
دلمو به دنبالت کشوندی کشوندی
منو پای این هوس سوزوندی سوزوندی
ندیدی که پای تو نشستم
نگو که باید تورو ببخشم
نگو که باید تورو ببخشم
ببخشم ببخشم ببخشم
نداره دل دیگه طاقت نداره
نه به این تنهایی عادت نداره
نداره دل دیگه طاقت نداره
نه به این تنهایی عادت نداره

 

دانلود آهنگ نداره  آهنگ نداره از علی زیبایی

 

اهنگ علی تکتا تو این دنیا

 

Music Ali Takta Too In Donya

 

اهنگ علی تکتا تو این دنیا

 

متن تو این دنیا علی تکتا

****

Text Music Ali Takta Too In Donya

  ♫♫♫♫

تو این دنیا دلم خوش بود که دستامو تو میگیری

نمیترسی از احساسم / نمیگی از نگام سیری

تو این دنیا دلم خوش بود یکی حرفامو میفهمه

یکی هست مثل من با من / که رویاهامو میفهمه

تو این دنیا دلم خوش بود / منو تنها نمیذاری

نمیری بی خبر یک روز رو قلبم پا نمیذاری

دلم خوش بود که میدونی دلم تنها و غمگینه

غم دوریت واسه قلبم/ یه کوه خیلی سنگینه

دلم خوش بود که چشمامو نمیخوای دیگه بارونی

دلی رو که به تو دادم/نمیبازی به آسونی

دلم خوش بود که چشمامو

نمیخوای دیگه بارونی

دلی رو که به تو دادم نمیبازی به آسونی

دلم خوش که میدونی

دلم تنها و غمگینه

همه دوریت واسه قلبم

یه کوه خیلی سنگینه

دلم خوش بود که چشمامو نمیخوای دیگه بارونی

دلی رو که به تو دادم/نمیبازی به آسونی

  ♫♫♫♫

تکست اهنگ تو این دنیا علی تکتا

  ♫♫♫♫

تو این دنیا دلم خوش بود/که دستامو تو میگیری

نمیترسی از احساسم/نمیگی از نگام سیری

تو این دنیا دلم خوش بود/یکی حرفامو میفهمه

یکی هست مثل من با من که رویاهامو میفهمه

تو این دنیا دلم خوش بود/منو تنها نمیذاری

نمیری بی خبر یک روز/رو قلبم پا نمیذاری

دلم خوش بود که میدونی دلم تنها و غمگینه

غم دوریت واسه قلبم/ یه کوه خیلی سنگینه

دلم خوش بود که چشمامو/ نمیخوای دیگه بارونی

دلی رو که به تو دادم/نمیبازی به آسونی

دلم خوش بود که چشمامو

نمیخوای دیگه بارونی

دلی رو که به تو دادم

نمیبازی به آسونی

دلم خوش که میدونی

دلم تنها و غمگینه

همه دوریت واسه قلبم

یه کوه خیلی سنگینه

دلم خوش بود که چشمامو

نمیخوای دیگه بارونی

دلی رو که به تو دادم / نمیبازی به آسونی

خواننده : علی تکتا

****

دانلود اهنگ علی تکتا تو این دنیا

  • علی دهقان

مهاجرت

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۳ ب.ظ

مهاجرت بی رویه یک بیماری اجتماعی است که عامل بسیاری از نابسامانیهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی است که در کشور ما نیز در طول سالهای گذشته وجود داشته و متاسفانه بعد از انقلاب به دلایل متعدد تشدید گردیده است .

 

مسئله مهاجرت به چند صورت در جامعه اتفاق می افتد :

1)     مهاجرت از روستا به شهر

2)     مهاجرت از شهر به روستا

3)     مهاجرت از روستا به روستا

4)     مهاجرت از شهر های کوچک به شهر های بزرگ

در حال حاضر آنچه برای جامعه ما مسئله است مسئله مهاجرت از روستا به شهرها و مهاجرت از شهر های کوچک به شهر های بزرگ است . البته در جامعه رشد و توسعه جامعه بصورت طبیعی مهاجرت متعادل یا منطقی و اجتناب ناپذیر است.

عوامل به وجود آورنده مهاجرت :

1)     عوامل اقتصادی

2)     عوامل اجتماعی

3)     عوامل فرهنگی و سیاسی

4)     عوامل دیگر

 عوامل اقتصادی :

          کمبود در آمد مالی روستائیان که هیچ رابطه متعادلی با هزینه یک زندگی ساده را ندارد و این مسئله با تورم روز افزون موجود و به تزاید است بخصوص اینکه این مسئله هر چه روستا از شهر دورتر باشد حالت حادتری پیدا می کند چرا که در آمد ها کمتر و هزینه ها به لحاظ کرایه حمل و نقل ، دوری واحیانا بد بودن یا نبودن راه ارتباطی و نارسائی های دیگر افزایش می یابد .

          تفاوت در آمد یک روستایی با در آمد یک شهر وند که در بعضی از روستاها جوابگوی نیازهای اصلی و ضروری آنها باشد ولی چون نوعا مهاجرین از قشر جوان هستند هر جوان برای تضمین آینده خود و رسیدن به آرزوهای ذهنی شدیدا احساس نیاز به تامین در آمد بیشتر دارد و می بیند که به راحتی در شهر ها می توان با شغلهای واسطه گری یا خدماتی در آمدی چند برابر داشت ، لذا عامل تشویقی و محرک قوی خواهد داشت که مهاجرت نمامید و یک نفر از یک خانواده شهری در آمد خوبی کسب نماید و بتواند با همه اعضا خانواده زندگی نسبتا راحتی داشته باشد.

          البته همیشه مهاجرت از روستا به شهر ها به لحاظ فقر نیست و در بعضی از موارد افرادی نیز که در روستا صاحب ثروت می شوند ، محیط روستا را برای خود تنگ دیده اموال خود را فروخته برای  یک زندگی با رفاه وامکانات بیشتر به شهر ها می آیند.

عوامل اجتماعی :

          یکی از تفاوتهای محیط شهری نسبت به روستایی اختلاف زیاد خدمات شهری مانند بهداشت، درمان ، آموزش و تاسیساتی مانند آب و برق و گاز و .... و مراکز تفریحی و غیره است .

          وجود جاذبه های شهری مانند پارکهای زیبا و تفریحی وامکانات ایاب و ذهاب ، ساختمانهای شکیل و وجود مغازه های رنگارنگ از جمله پوشاکی ، خوراکی و لوازم خانگی و غیره به مقدار زیاد در کنار یکدیگر و از طرفی روح تنوع طلبی جوانان را سیراب کرده که با محیط سرد و آرام روستا که ندرتا اینچنین امکاناتی وجود دارد موثر در رشد مهاجرت می شود.

          بازگشت یک جوان روستایی مهاجرت کرده به روستا به همراه لباسهای جدید و حرف زدن بهتر و تعریفهای جذاب و اتفاقات نهیج ذهن را برای مهاجرت به شهر ها مساعد می سازد.

          مقایسه کار سخت کشاورزی و دامداری در روستا با کارهای آسان و متنوع در شهر ها

عوامل فرهنگی :

          نارسائیهای موجود در نظام آموزشی روستایی از جمله عوامل موثر در تشویق جوانان به آمدن به شهر ها بودن و بطور طبیعی پر از کسب مدارک تحصیلی مانند دبیرستان و هنرستان و دانشگاهی چون برای این جوان در روستا هیچ گونه امکان کاری که مناسب با تحصیلاتش باشد نیست ناچارا به شهر آمده و این جوان الگوی سایرین در روستا شده و مهاجرت را تشدید می کند.

راه حل هایی جهت جلوگیری از مهاجرت :

          نظام بخشیدن به وضعیت اقتصادی روستائیان و تشکیل یک مجموعه کامل از نیروها و امکانات روستائیان در امر کشاورزی و دامپروری

          مهارکردن تورم و جمع آوری نقدینگی موجود در شهر ها و هدایت در امر توسعه روستاها  ، حرکت وسیع و برنامه ریزی شده در دریافت مالیات های بحق از بخش های کاذب جامعه ، تحول بخشیدن به نظام  آموزشی روستائیان .

پیشنهاد

برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها، جاده‌های بین روستایی و روستاها به شهرها باید ایمن‌سازی شود.

در این بررسی علت های مختلف مهاجرت روستا- شهر در چهار علت، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، جمعیت شناسی و طبیعی – کشاورزی خلاصه شده است . از این علل، علت اقتصادی بیشترین فراوانی را از آن خود کرده که بیش از 50 درصد علت های مهاجرت روستا- شهر را تبیین می کند. در بین عوامل اقتصادی، کمبود تسهیلات در روستا و بیکاری از بقیه مهم ترند. می توان گفت که با ارائه امکانات و تسهیلات مورد نیاز برای روستاها به خصوص با در نظر گرفتن انتظارات نسل جوان و ایجاد اشتغال در روستاها می توان از هجوم بی رویه این مهاجران به شهرها جلوگیر کرد. عوامل اجتماعی و فرهنگی از نظر فراوانی دومین علت تبیین کننده مهاجرت روستا – شهر می باشند. هر چند دسته بندی عوامل اجتماعی و فرهنگی بسیرا مشکل است ولی مسلماً روستاییان به دلیل نبود مراکز دانشگاهی و کمبود مقاطع تحصیلی آموزش و پرورش به خصوص در مقطع متوسطه در روستاها ، به شهرها مهاجرت می کنند. همچنین منشأ مهاجرت های زنجیره ای را در دو عامل اجتماعی و فرهنگی می توان جستجو کرد، به طوری که حدود 30 درصد مهاجرت های ناشی از عوامل اجتماعی و فرهنگی به واسطه تبعیت از اقوام و ارتباط با شهر (شبکه مهاجرت) صورت گرفته است. از جمله عوامل اجتماعی که با کاهش آن می توان از مهاجرت های بی رویه روستاییان به شهرها جلوگیری کرد، اختلافات محلی در روستاهاست. عامل یاد شده حتی می تواند باعث مهاجرت های دسته جمعی روستاییان شود. عامل جمعیت شناسی که 6/6 درصد علل مهاجرت روستا – شهر را تبیین می کند، می تواند با بهبود بسترهای عوامل اقتصادی یاد شده، خود به خود حذف شود. عوامل طبیعی و کشاورزی بیشتر حول محور آب و خاک می چرخد. حق نسق (آب وخاک) در جوامع روستایی از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و غیره تعیین کننده است و نوسانات در این حق می تواند تغییراتی را در رفتار کشاورزان به وجود آورد. بنابراین، یکی از راه های جلوگیری از مهاجرت کشاورزان به جوامع شهری، تهیه زمین و آب کافی و مناسب برای این قشر روستایی است.

در مجموع می توان گفت که نقش عوامل دافعه روستایی در مهاجرت روستا – شهر بیشتر از سایر عوامل به خصوص عامل جاذبه شهری است. برخلاف تصور عمومی که زرق و برق شهری را عاملی مهم در مهاجرت روستاییان به شهر می داند، بررسی حاضر، نقش دافعه های روستایی را تعیین کننده تر دانسته است. به نظر می رسد که مهاجران روستا- شهر در اثر دافعه های روستایی است که مجذوب جوامع شهری می شوند نه اینکه جوامع شهری فی نفسه مجذوب کننده باشند. با توجه به مطالب ذکر شده، برای جلوگیری از مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها در ایران راهکارهای زیر قابل عرضه است:

•          درک نسل جوان جوامع روستایی و سوق دادن تسهیلات و امکانات روستایی در جهت انتظارات این نسل

•          ایجاد اشتغال در جوامع روستایی از طریق کارهای جنبی غیر کشاورزی

•          بالا بردن تسهیلات آموزشی در جوامع روستایی

•          بالا بردن امنیت روستاها از طریق کاهش اختلافات محلی

•          ارائه تسهیلات بیشتر برای روستاییان در جهت به کارگیری زمینهای بایر

•          ایجاد سد یا چاه های عمیق در روستاها برای تأمین آب مورد نیاز برای کشاورزی

•          کاستن از جاذبه مشاغل کاذب شهری

•          ایجاد محدودیت هایی در جوامع شهری برای اسکان افراد در حاشیه شهرها

•          ایجاد نهادی برای سازمناندهی جریان های مهاجرت (کاری که در اکثر شهرها به خصوص در چین تجربه شده است)

8به نظر من هزینه فرصتی که یک روستایی دارد کلید حل و عامل اصلی مهاجرت از روستا به شهر است. یک فردی که مهاجرت می کند محاسبه می کند در این هجرت، چه چیزی بدست می آورد و چه چیزی از دست می دهد. یک روستایی در مهاجرت زمین، خانه و روایط اجتماعی اش را از دست می دهد و اگر کارگر ساده باشد دستمزدش را اما او انتظار دارد در شهر درآمد بیشتری داشته باشد و یک درامد انتزاعی در درنظر دارد و برای رسیدن به همان مهاجرت می کند. درواقع نرخ اشتغال مقصد ضربدر دستمزد واقعی، درآمد انتزاعی را بدست می آورد، در نتیجه اگر فاصله دستمزد حقیقی با دریافتی انتزاعی در مقصد بیشتر باشد مهاجرت بیشتر است. متاسفانه در روستاها چون اقتصاد معیشتی است و هزینه فرصت بسیار پایین است مهاجرت به شهر انجام می شود. الان روستاییان حدود 120 روز در سال کار می کنند و برای همین در مهاجرت چیزی را از دست نمی دهند که نگران آن باشند. متاسفانه روستاهای ما اکنون خالی هستند و کمبود آب، کشاورزی را در روستاها تحت تاثیر قرار داده است برای همین وقتی درآمد فرد در روستا کمتر از یک کارگر ساختمانی در شهر باشد او ترجیح می دهد مهاجرت کند.

بنابراین باید هزینه ها در شهر به قدری بالا باشد که مهاجرت مقرون به صرفه نباشد.

بله، یعنی هزینه فرصت را افزایش دهیم تا مهاجرت گران تمام شود. افزایش درآمد در روستا و بهبود و توسعه کشاورزی می تواند در کاهش مهاجرت موثر باشد چون فرد روستایی متوجه می شود در مهاجرت ممکن است درآمدش کمتر باشد و امکاناتی که در روستا دارد را درحاشیه نداشته باشد. الان امکانات تفریحی و بهداشتی در روستاها کم است که باید فراهم شود. مثلا باید امکاناتی فراهم شود تا صنایع کشاورزی به صنایع تبدیلی، تبدیل شوند تا کشاورز 120 روز کار نداشته باشد، درواقع معنای توسعه روستایی همین است و باید به روستا به عنوان یک واحد اقتصادی نگاه کرد.

 

  • علی دهقان

ویژگى‌هاى رشد جسمى

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۳ ب.ظ

ویژگى‌هاى رشد جسمى

رشد جسمانى یکى از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر فرد مى‌باشد. از آنجا که جسم و روان بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند، نابهنجارى‌هاى رشد جسمانى در وضعیت روانى افراد تأثیر مى‌گذارد. در این دوره، رشد تنها شامل بزرگتر شدن اندام‌ها و اعضاء بدن نیست، بلکه هم‌زمان با آن عمل عضو هم تغییر مى‌کند. لازم به ذکر است که بخشى از خصوصیات جسمى و شاید بعضى از خصوصیات روانى از راه توارث نیز به فرزندان مى‌رسد.

 

در این دوره رشد در سه جهت شروع مى‌گردد. یکى در طول مانند بلند شدن قد و دست و پا سایر اعضاء بدن. دوم در عرض مانند پهن شدن سینه، بازوان، چهره و غیره. سوم در وزن که بر میزان وزن اعضاء بدن اضافه مى‌شود. سرعت رشد در هر دوره از زندگى متفاوت است. مثلاً از تولد تا چهار سالگى رشد سریع است. در۶-۵ سالگى قدرى کند مى‌شود و مجدداً در ۷-۶ سالگى سریع شده، در ۱۲-۷ سالگى از سرعت آن کاسته مى‌شود و از ۱۲ سالگى تا ۱۸ سالگى که دوران بلوغ است مجدداً سریع مى‌گردد. حداکثر سرعت رشد در دختران و پسران متفاوت است. مثلاً حداکثر سرعت رشد در دختران ۱۴-۱۳ سالگى است و در پسران ۱۵-۱۴ سالگى است. هر سال در دوران بلوغ بین ۵ تا ۷ سانتى‌متر به قد پسران و ۳ تا ۵ سانتى‌متر به قد دختران اضافه مى‌شود. از لحاظ وزن نیز باید گفت که بین ۴ تا ۶ کیلو به وزن پسرها و ۳ تا ۵ کیلو به وزن دخترها اضافه مى‌گردد. نکتهٔ قابل توجه در رشد این دوره ظهور علائم بلوغ مى‌باشد که این علائم در پسران عبارتند از: بزرگ شدن بیضه‌ها، دورگه شدن صدا، رشد مو در زیر بغل، سینه و بعداً در صورت و در دختران عبارتند از: افزایش رشد سینه، پهن شدن لگن و رشد مو در زیر بغل و شروع عادت ماهیانه.

 

دیررسى و زودرسى بلوغ و رشد جسمانى آن در ویژگى‌هاى شخصیتى نوجوانان تأثیر بسیار زیادى دارد. مثلاً پسرهاى دیررس از لحاظ سازگارى با مشکلاتى روبه‌رو مى‌شوند. به‌خصوص زمانى که قرار باشد در فعالیت‌هاى ورزشى و جسمانى شرکت نمایند. از آنجا که نمى‌توانند با همسالان خود به رقابت بپردازند احساس خود کم‌بینى در آنها رشد مى‌کند. پسران زودرس برعکس از اتکاء به نفس و استقلال بیشترى برخوردار مى‌باشد. در مورد دختران نیز باید گفت که زودرسى و دیررسى اثر چشمگیرى در شخصیت آنها مى‌گذارد. مثلاً دختران زودرس در انتهاى دوران دبستان با مشکلاتى در زمینهٔ سازگارى روبه‌رو مى‌شوند، اما این دختران در دوره راهنمائی، در میان همکلاسى‌هاى خود از اعتبار بیشترى برخوردار هستند و در بسیارى از فعالیت‌ها نقش رهبرى را به‌عهده مى‌گیرند. در این دوره نیز دختران دیررس همانند پسران دیررس در بعضى موارد ممکن است تصور منفى از خود داشته و ارتباطات رضایت‌بخشى را با والدین و همسالان نتوانند برقرار نمایند.

 

در دوران بلوغ تغییرات فیزیولوژیکى مهمى به‌وجود مى‌آید، به‌عنوان مثال تغییراتى در ترکیبات شیمیائى خون (در اثر فعال شدن غدد جنسی) به‌وجود مى‌آید. فشار خون افزایش یافته، ضربان قلب کم مى‌شود و در اثر ترشحات غدد تغییرات متابولیسمى ایجاد مى‌گردد.

 

  • علی دهقان

ویژگی های دوران نوجوانی

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۲ ب.ظ

ویژگی های دوران نوجوانی

نوجوانی اغلب به دوره ای بین کودکی  و بزرگسالی اطلاق می شود . این واژه ، برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد ( تقریباً سنین 12 20 سالگی ) است  و چنین استعمالی ، هیچ گونه قید و تعریفی درباره ی خصوصیات رشد نوجوان ها یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد.

هر دوره ای از زندگی را می توان بر مبنای پاره ای از مسائل رشدی ، نظیر : مسائل بیولوژیکی ، روانی و اجتماعی دسته بندی کرد. از جمله آنها که به طور مشخص ، ولی نه الزاماً در طی دهه دوم زندگی ، اتفاق می افتد ارتباط با جنس مخالف ، آگاهی های شغلی ، رشد ارزشها و خود محوری های مسئولانه و باز شدن گره های عاطفی با والدین است.

دوره نوجوانی را باید یک مرحله بسیار مهم از زندگی تلقی کرد. دوره ای که با ویژگی هایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود. این ویژگی ها عبارت اند از :

1 نوجوانی ، یک دوره مهم به شمار می رود.

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی این دوره  مهمتر از سایرین می باشد . زیرا تأثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد دارد. با در نظر گرفتن این که سایر دوره های زندگی ، به دلیل تأثیرات درازمدت آن ، پرمعنی و قابل توجه هستند ، لیکن دوره ی نوجوانی ، یکی از دوره هایی است که از هر دو جنبه ی تأثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است. برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیکی و بدنی ، با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیکن نوجوانی  از هر دو جهت مهم است.

2 نوجوانی ، یک دوره ی انتقال ( برزخی ) است.

انتقال به معنی یک وقفه یا تغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نیست، بلکه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد. این به آن معنا است که آنچه قبلاٌ واقع شده ، نشانه ی خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می افتد ، باقی می گذارد . کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های کودکانه را کنار بگذارند. همچنین باید الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده اند.

به هرحال ، این مهم است که درک کنیم آنچه قبلاً واقع شده ، نشانه های خود را باقی گذاشته است و بر الگوهایِ نوینی از رفتارها و نگرش های فرد اثر می گذارد.

در طی هر مرحله ی انتقالی ، وضع و جایگاه فرد مبهم است. نوجوان در این زمان نه کودک و نه بزرگسال است. اگر مانند کودکان رفتار کند ، به او گفته می شود که به مانند سن خودش عمل کند و اگر سعی کند نظیر بزرگسالان عمل کند ، اغلب متهم می شود که برای شلوارهای کوتاه خود ، خیلی بزرگ شده  و برای این تلاشی که انجام می دهد تا مثل بزرگترها عمل کند ، مورد سرزنش واقع می شود. از طرف دیگر ، موقعیت مبهم نوجوانان امروز ، این منفعت را برای آنها در بر دارد که فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری ، ارزشی و نگرشی ، بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.

3 نوجوانی ، یک دوره ی تغییر است.

میزان تغییر در نگرش ها و رفتار در طی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است و در طی سال های اولیه نوجوانی ، زمانی که تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود ، تغییرات در نگرش ها و رفتار نیز با شتاب به وجود می آید و همچنان که تغییرات بدنی آرام به پیش می رود. به همان نسبت نگرش ها و رفتار نیز تغییر می یابند.

تقریباً پنج نوع تغییر وجود دارد که در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:

نخست

آن که ، حیات عاطفی ( انفعالی ) توسعه می یابد. شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی و روانی بستگی دارد که در این زمان واقع می گردد. زیرا این تغییرات ، معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعه ی حیات عاطفی معمولاً در آغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح می شود.دوماین که ، سرعت تغییراتی که با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد. آنها به شدت احساس بی ثباتی می کنند، احساسی که اغلب با تدابیر مبهمی که آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می کنند، تشدید می شود.

سوم ، تغییراتی است که در بدن ، علائق و نقش هایی که در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسائل جدیدی را می آفریند. برای نوجوانان کم سن وسال ، این تغییرات بسیار زیاد است و کمتر از آنچه که قبلاً تصور می کردند قابل حل به نظر می رسد. قبل از این که آنها مسائلشان را حل کرده و به رضایت برسند ، با خودشان و مسائلشان درگیر خواهند بود.

چهارم ، همچنان که الگوهای علائق و رفتار تغییر می یابد، ارزش ها نیز متغیر خواهند بود . آنچه که در زمان کودکی برایشان مهم بود، اکنون که در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند ، کمتر اهمیت پیدا می کند؛ به عنوان مثال ، برای بیشتر نوجوانان ، مسئله ی دوستانی که از همسالان هم تیپ و جذاب باشند ، مهمتر از تعداد زیادی دوست است  که سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اکنون به مسئله کیفیت ، بیشتر از کمیت، اهمیت می دهند.

پنجم این که ، بیشتر نوجوانان در مورد تغییرات ، حالتی متغیـّر دارند. زمانی درخواست و تقاضای استقلال دارند، ولی اغلب از مسئولیت هایی که همراه با استقلال و ارزیابی آنهاست ، هراس دارند.

4 نوجوانی ، سنی  مسئله آفرین است

گرچه هر سنی مسائل خاص خودش را دارد ، با این حال ، مسائل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است که آنها به سختی از عهده ی حلشان برمی آیند. دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:

 

اول اینکه ، در سرتاسر دوره ی کودکی ، مسائل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، در حالی که بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی ، به تنهایی از عهده ی حل مسائلشان برنمی آیند.

دوم اینکه نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند . آنها درخواست ارائه راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهده ی حل مسائل برآیند و کوشش هایی را که از جانب والدین و معلمان برای کمک به آنها ارائه می شود ، نمی پذیرند.

5 نوجوانی ، زمان جستجوی هویت است

در سراسر سن گروه گراییِ اواخر کودکی ، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فرد گرایی است. همچنان که قبلاٌ اشاره شد ، کودکان در لباس ، گفتار و رفتار علاقه مندند که تقریباً و در حد امکان شبیه افراد گروه باشند. هرگونه انحراف از معیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد. در سال های اولیه نوجوانی ، تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است. به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود در گروه باشند، ندارند.

6 نوجوانی ، سن هراس است

بسیاری از عقاید عمومی درباره نوجوانان، به شرح وضعیت آنها و ارزیابی هایی در این زمینه پرداخته است و متأسفانه تعدادی از آنها ، نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد. پذیرش قالب های فرهنگی در مورد  نوجوانان ( 13 تا 19 ساله ها ) بسیاری از بزرگسالانی را که باید راهنمایی و حمایت از نوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت کرده است که از چنین مسئولیتی در قبال نوجوانان بهراسند و در نگرش های خود نسبت به آنان و تدابیری که در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود ، احساس همدلی نداشته باشند.

 

7 نوجوانی ، زمانِ آرمان گرایی است

نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند. آنها به خود و سایرین آن چنان می نگرند که دوست دارند بهتر از آنچه که هستند ، خود را باور کنند. این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است . این  آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه ی عواطف همراه هستند. بیشتر حالات غیر واقعی آنان شامل رنجش زیاد ، آزار و ناکامی است و نوجوانان زمانی که احساس کنند دیگران آنها را دست کم می گیرند و یا به اهدافشان دست نمی یابند ، این حالات را از خود نشان می دهند.

با توسعه ی تجارب اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفکر عقلانی ، نوجوانان رشد یافته تر ، به خود ، خانواده ، دوستان و زندگی به طور کلی واقع بینانه تر می نگرند. در نتیجه آنها کمتر از ناامیدی و توهم معقول رنج می برند و نسبت به سالهایی که جوانتر بودند واقع گراتر می شوند. این یکی از موقعیت هایی است که آنها را در شادی های بیشتری که خاص نوجوانان رشد  یافته تر است ، مشارکت می دهد

8 نوجوانی ، آستانه بزرگسالی است

همچنان که نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند و می خواهند این باور را پیدا کنند که نزدیک بزرگسالان هستند . مثل آنها لباس می پوشند و مانند آنها عمل می کنند ولی با این حال تصور می کنند که اینها کافی نیست. بنابراین ،  روی رفتارهایشان متمرکز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند که این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می آورد.

 

  • علی دهقان

وقتی نفت تمام شد، چه بسوزانیم؟

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۲ ب.ظ

وقتی نفت تمام شد، چه بسوزانیم؟

 

رای بیشتر ما بخشی از جاذبه نفت احتمالا در سهولت استفاده از آن بوده است.

همین یک ماده به ما خوراک، گرما، مواد شیمیایی، دارو، لباس و بالاتر از همه، امکان حرکت داده است. بنابر این برای ما طبیعی است که به دنبال تنها یک جایگزین پاکیزه و ساده برای نفت باشیم که همه این کارها را بکند. اما واقعیت تلخ این است که هیچ چیزی نمی تواند همه کارهایی را بکند که از نفت بر می آید. فعلا که نمی تواند و شاید هرگز هم نتواند.

صرفه جویی برای مصارف اساسی
از این رو، برنامه ریزی برای دوران پایان نفت که به سرعت فرا می رسد، به این معنی است که ما می پذیریم باید به جای یافتن یک راه حل بزرگ، به چندین راه حل جزیی متوسل شویم .این به معنای پذیرفتن این نکته است که کارهایی هست که فقط نفت می تواند بکند. این همچنین بدان معناست که ما باید فهرستی از نیازهای اساسی خود نیز فراهم آوریم. احتمالا مصارف دارو سازی و کشاورزی در صدر این فهرست قرار خواهد گرفت. پس از آن، نوبت به راههای مختلف تولید انرژی می رسد که بیشتر آنها باید از منابع انرژی تجدید شونده به معنای منابع طبیعی پایان ناپذیر تامین شود.

انرژی هیدروژنی به شکل سنتی آن مدت های طولانی است که مرسوم بوده است. این نوع انرژی از مهار قدرت آب جاری، مانند آسیاب های آبی قدیمی، تولید می شود. انرژی هیدروژنی، تولید آلودگی نمی کند، اما فقط در جایی کارآیی دارد که آب موجود باشد: احداث سد به ندرت پاسخگوی این نیاز است. انرژی موج شکل های جدیدتری از نیروی تولید شده از آب است که تقریبا فقط در کشورهای ساحلی امکان پذیر است؛ در هر حال تولید گسترده این نوع انرژی ها راه درازی در پیش دارد.
بسیاری از کارشناسان هیدروژن را سوخت آینده می دانند و شاید هم واقعا یک روزی چنین باشد. هیدروژن، یکی از اجزای تشکیل دهنده آب، منبعی نامحدود است و باعث آلودگی نمی شود. اما در حال حاضر ذخیره کردن و انتقال آن دشوار است و تهیه آن متکی به مصرف الکتریسته است که این الکتریسیته یا باید منشاء آبی داشته باشد یا سوخت فسیلی. شاید وقتی الکتریسیته عمدتا از طریق انرژی خورشیدی تهیه شود، انرژی هیدروژنی نیز جای خود را در میان سوخت های قابل دسترس آینده پیدا کند. حتی در کشور ابری مانند بریتانیا، پانل های خورشیدی نصب شده بر بام خانه ها می تواند الکتریسیته آنها را تامین کند.

مکمل های با ارزش
اما این نوع انرژی ها نمی توانند بلاانقطاع تولید شوند، پس ما همیشه به نوعی انرژی پشتیبان، مثلا نوعی باطری، نیاز داریم. نیروی باد: توربین های بادی، شکل مدرن آسیاب های بادی، می توانند در کشورهای پر بادی مانند بریتانیا مقادیر مناسبی انرژی تولید کنند.این توربین ها مانند پانل های خورشیدی قادر نیستند 24 ساعت روز انرژی تولید کنند و معمولا ساکنان نقاطی که این توربین ها نصب شده اند، از سر و صدا، هیبت بزرگ آنها و خطری که برای پرندگان دارند، شاکی هستند.
سوخت زیستی (بیوفیول)، شامل محصولات زراعی و مواد خاصی مانند تفاله چغندر قند می شود که نیروگاه ها می توانند به جای سوخت فسیلی از آن استفاده کنند.
یک نیروگاه در بریتانیا از فضله مرغ و باقیمانده دام هایی که در جریان اپیدمی جنون گاوی نابود شدند به عنوان سوخت استفاده می کند. در کشورهای در حال توسعه هم از چوب، با این که کم یاب است، و همین طور مدفوع چهارپایان، که برای تقویت خاک زراعی فرسوده لازم است، به عنوان سوخت استفاده می شود.

گزینه های دراز مدت
انرژی زمین گرمایی (
Geothermal)، را از حرارت بالای مرکز زمین تولید می کنند. این انرژی یا از صخره ها و آبی که نزدیک به سطح زمین است، یا حفر چاه های عمیق به دست می آید. این نوع انرژی در اغلب ساختمان های کشور ایسلند و شمار زیادی از کشورهای دیگر مورد استفاده است. با استفاده از تفاوت دما میان عمق و سطح آب اقیانوس ها که در معرض تابش نور خورشید بوده است، می توان الکتریسیته تولید کرد. بنابر یک تحقیق، یک دهم درصد از انرژی خورشیدی تابش شده به اقیانوس ها، می تواند بیش ار بیست برابر انرژی مصرفی قاره آمریکای شمالی را تامین کند. اما دسترسی گسترده به این نوع انرژی نیز راه درازی در پیش دارد.
ذخائر گاز ممکن است بیشتر از نفت دوام بیاورد. ذغال سنگ به وفور یافت می شود اما سوزاندن این نوع سوخت به گرمایش زمین دامن می زند وسوختی آلوده کننده تر از نفت تلقی می شود. انرژی هسته ای باعث تولید گازهای گلخانه ای نمی شود اما عیوب متعددی دارد. بسیاری از مردم با استفاده از این نوع انرژی مخالفند چون معتقدند نه تنها منبع انرژی خطرناک است بلکه جمع آوری و دفن زباله های آن نیز تاکنون با خطرات ایمنی زیادی همراه بوده است.

مشکل جا به جایی
در این میان سوخت دیگری وجود دارد به نام "سوخت پنجم". سوخت پنجم همان حفظ و همچنین کاهش اتلاف انرژی است. تلویزیون را بی دلیل روشن رها نکردن، کتری را بیش از حد لازم از آب پر نکردن، لامپ اضافی را خاموش کردن و با خودرو و وسایط نقلیه دیگر، سفرهای غیرضروری انجام ندادن، همه و همه باعث کاهش اتلاف انرژی می شود. در کنار کاهش اتلاف انرژی می توان وسایط نقلیه و دیگر امکانات مورد استفاده در زندگی روزمره را به لحاظ مصرف انرژی بهینه کرد. بسیاری از سوخت های جایگزین در حال حاضر در دسترس هستند. سوخت های دیگری هم بزودی در دسترس خواهند بود و قیمت آنها نیز روز به روز کاهش خواهد یافت. بزرگترین مشکل، مشکل حمل و نقل است چون بسیاری از سوخت های جایگزین به راحتی در خودروها قابل استفاده نیستند. به جز این، تنها چیزی که یادآوری آن لازم است این است که ما متوجه باشیم در آینده برای روشن کردن حتی یک لامپ در خانه خود تا چه حد به این نوع سوخت ها نیازمند خواهیم بود.
آلکس کربی گزارشگر محیط زیست بی بی سی

 

  • علی دهقان

دمای آب

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۲ ب.ظ

وقتی دمای آب پایین تر از 4 درجه ، و تا دمای انجماد صفر درجه پایین می رود ، منبسط شده ، جای بیشتری را اشغال می کند . آب یکی از اجسامی است که چنین رفتار استثنائی دارد . اگر دهانه شیشه آب را که در فریز گذاشته اید با سرپوش محکم ببندید شیشه خواهد ترکید .

آیا تا کنون شنیده اید که لوله های آب بدلیل یخ زدن آب داخلشان ترکیده باشند ؟

آب تنها مایعی است که وقتی از حالت مایع به جامد که همان یخ است تبدیل می شود حجمش زیاد می شود. به همین دلیل با ذوب شدن نواحی قطبی سطح اقیانوس ها روی کره ی زمین بالا می آید. در ترکیبات عادی وقتی دمای مایع افزایش پیدا کند چگالی کم می شود چون مولکول ها از یکدیگر به دلیل حرکات ناشی از حرارت فاصله می گیرند. وقتی دما کاهش پیدا کند مولکول ها به هم نزدیک تر می شوند در نتیجه چگالی زیاد شده و حجم کاهش پیدا می کند ولی در یخ همه چیز برعکس است و این به دلیل شگفت انگیز بودن ساختار مولکول آن است. در آب هر مولکول با 3/4 از مولکول های دیگر آب پیوند هیدروژنی تشکیل می دهد. در یخ هر مولکول با چهار مولکول دیگر پیوند هیدروژنی تشکیل می دهد به دلیل نزدیک شدن مولکولهای آب در یخ به هم دیگر پیوندهای هیدروژنی بیشتری تشکیل می شود و این به معنی آزاد شدن فضای بیشتر و در نتیجه حجم بیشتر در ساختار یخ است. پس حجم یخ نه درصد بیشتر از آب می شود اما دلیل سبک تر بودن یخ از آب هم به دلیل وجود همین فضای خالی اضافه ای است که در ساختار یخ نسبت به آب وجود دارد. برای همین یخ روی آب می ماند.

  • علی دهقان

بهینه از وقت

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ب.ظ

استفاده بهینه از وقت

واگذاری کارها به افراد شایسته یکی از تکنیک های بنیادین در عرصه ی مدیریت زمان به شمار می رود. با اتکا به این مهم، نه تنها بار سنگینی از روی دوش های خودتان برداشته می شود، بلکه می توانید فضایی را برای کارمندان خود ایجاد نمایید که در آن احساس قدرت و درایت بیشتری پیدا کنند. یکی از مولفه های پر اهمیت که می بایست در واگذاری امور مختلف به کارمندان در نظر گرفته شود، معین کردن حیطه ی قدرت و گستره ی اختیارات آنها می باشد. کارمندان باید به خوبی بدانند که تا چه حد می توانند خود مختار باشند و دامنه ی اختیاراتشان تا کجا گسترده شده است. اگر چنین مرزهایی را به خوبی به آنها تفهیم نکنید، نتیجه کار عکس آن چیزی می شود که انتظارش را داشتید و زمان شما هم تلف خواهد شد. در حوزه ی واگذاری قدرت و اختیار به کارمندان، چند حق انتخاب  مختلف وجود دارد که در این قسمت به نمونه هایی از آنها اشاره ی مختصری خواهیم داشت:
مرئوس این اختیار را دارد که بدون مشورت با رئیس تصمیم گیری کرده و تصمیمات فردی خود را به مرحله ی اجرا در آورد.
مرئوس تصمیم گیری می کند، اما باید رئیس و هر کس دیگری که در قضیه نقش دارند را نیز در جریان امور قرار دهد تا با این کار از بروز هر گونه مشکل غیر منتظره ای جلوگیری کرده باشد.
مرئوس پیشنهاد نهایی را می دهد که نیازمند تایید از سوی رئیس است.
مرئوس راه حل های مختلف را به رئیس معرفی می کند، اما تصمیم نهایی با خود رئیس می باشد.
مرئوس اطلاعات مربوط را ارائه داده و رئیس پس از مشورت و بررسی گزینه های مختلف، خود تصمیم نهایی را اتخاذ می نماید.

بهروری از هوش و استعداد

توانایی یک سازمان وابسته به استعدادها و قابلیت های مجموع افرادی است که در آنجا مشغول به کار هستند. استفاده ی موثر از استعدادهای سازمانی می تواند در وقت کلیه ی کارکنان صرفه جویی بعمل آورده، و تا حد بسیار زیادی ناامیدی ها و سردرگمی ها را از میان بردارد. این در حالی است که استفاده ی نابجا نتیجه معکوسی را به همراه خواهد داشت.
و این هم چند نکته در مورد چگونگی بکار گیری مهارت ها و استعدادهای لازم:

۱- نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید. تا هر کجا که دانش و توانایی هایتان اجازه می داد، می توانید پیشروی کرده و خود را اهل عمل نشان دهید؛ اما زمانیکه شما کاری را انجام می دهید که در حیطه ی مهارت های فردیتان نمی گنجد، مجبور هستید زمان بیشتری را نسبت به کسی که در آن کار از توانایی و مهارت های بالایی برخوردار است، صرف کنید. با شناسایی نقاط ضعف و حوزه هایی که در آن مهارت ندارید، می توانید از تلف کردن وقت خود جلوگیری بعمل آورید.

اگر شما در انجام کاری مهارت ندارید، کسی را پیدا کنید که در انجام آن از مهارت های لازم را برخوردار باشد.

۲- برخی از کارهای خاص هستند که نیاز به تخصص های بالا دارند و این امکان وجود ندارد که توسط پرسنلی که اندکی اموزش دیده اند به خوبی انجام پذیرند. به عنوان مثال کارهای گرافیکی (طراحی بروشور و کاتالوگ های بازاریابی و … ). شاید بتوان این مسائل را به صورت داخلی و با کمک گرفتن از کارمندان خود شرکت انجام داد، و شاید با این کار از نظر مالی هزینه های کمتری را متقبل شوید، اما مطمئن باشید که از نظر کیفیت و زمان باید بهای سنگین تری را پرداخت نمایید. این روزها تکنولوژی امکان انجام رنج عمده ای از کارها را به ما داده است، اما این مطلب بدان معنا نیست که با بهره گیری از تکنولوژی صرف ما قادر هستیم کلیه ی امور تخصصی را بی عیب و نقص انجام دهیم.

تا زمانیکه دلایل قانع کننده و کافی برای انجام یک چنین کاری ندارید هیچ گاه کار متخصصینی که در بیرون هستند را خودتان انجام ندهید. مطمئن باشید که آنها خیلی بهتر و با کیفیت تر کار را به شما تحویل خواهند داد.

۳- اگر هر بار که نیاز به یک “متخصص” پیدا کردید مجبور باشید که به دنبال آنها بروید، شاید این کار برایتان وقت گیر باشد. سعی کنید یک ارتباط مناسب با آنها برقرار کرده، کلیه نیازها و خواست های شرکت را با آنها در میان بگذارید و آنها را به طور کامل توجیه کنید. اگر با آنها قرارداد بلند مدت کاری می بندید هیچ گاه به دنبال پایین ترین قیمت نباشید. نشان دهید که به دنبال یک ارتباط طولانی مدت هستید و از این متخصص انتظار دارید که در وقت شما صرفه جویی کند نه آن را تلف کند.

۴- زمانیکه نیاز مکرر به تخصص خاصی دارید، می توانید بر روی خدمه ی شرکت سرمایه گذاری کنید. به این منظور تعدادی از آنها را انتخاب کنید و برای گذراندان دوره های مختلف آموزشی به بیرون از شرکت بفرستید تا در آن رشته ی بخصوص تخصص کامل پیدا کنند. فقط کارمندان با دانش “خیلی خوب” هستند که می توانند پروژه های شما را با کیفیت بالا تحویلتان بدهند. این در حالی است که یک کارمند با سطح معلومات “معمولی” باید پیوسته از سوی افراد متخصص، پشتیبانی و حمایت شود که این امر به نوبه خود خیلی وقت گیر خواهد بود.

کنترل وقفه ها

افرادی که در کارها وقفه ایجاد می کنند، حال به چه صورت تلفنی و چه شخصاً، به هر حال وقت شما را تلف می کنند. نه تنها در طول زمانی که با آنها مشغول بحث هستید وقتتان گرفته می شود، بلکه پس از اتمام ارتباط، مجدداً باید زمانی را صرف کنید تا تمرکز از دست رفته تان را مجدداً بدست آورید.

چند تکنیک مدیریتی منحصر بفرد در مورد چگونگی از بین بردن و اداره ی مقتضی وقفه ها به شرح زیر می باشد:

۱- زمانیکه برای قرارهای ملاقات خود برنامه ریزی می کنید (در داخل دفتر) آنها را به صورت گروهی در یک جای برنامه قرار دهید؛ اینطور نباشد که یکی از قرارهای ملاقاتتان صبح، یکی ظهر، و دیگری بعد از ظهر باشد. سعی کنید ویزیت ها پشت سر هم قرار بگیرند. این کار هم برنامه ی شما را منسجم تر می کند و هم به شما اجازه می دهد که با هر کسی به اندازه معین و کاملاً منطقی گفتگو نمایید. به منشی و یا مدیر جلسه وقت رسمی اتمام ملاقات را اعلام کنید و بگویید که تمایلی ندارید در حین جلسه کسی برایتان مزاحمت ایجاد نماید.

۲- اگر شما دائماً با تماس های تلفنی گاه و بیگاه و ویزیت های بی موقع بمباران شوید، هر روز زمانی را در نظر بگیرید (زمان سکوت، زمان تمرکز) تا در کمال آرامش بتوانید بر روی پروژه های خاصی که در ذهن دارید کار کنید. کلیه کارکنان را نیز در جریان بگذارید و به آنها بگویید که این زمان برایتان ارزش زیادی دارد و هیچ کس نباید در طول این مدت برایتان مزاحمت ایجاد کند مگر در صورت بروز مسائل اورژانسی.

۳- اگر کسی را استخدام کرده اید که پاسخگوی ویزیتورها و تماس های تلفنی باشد به او بگویید که چه کسانی را باید به داخل اتاق شما هدایت نماید و چه افرادی را به خارج راهنمایی کند. هیچ ضرورتی وجود ندارد که همه ی مراجعین را همان زمانی که آنها می خواهند ملاقات کنید.  باید در این مورد اعمال قدرت کرده و قرارهای ملاقات خود را اولویت بندی کنید.

۴- هر روز زمان معینی را به جوابگویی تماس های تلفنی اختصاص دهید. اگر منشی استخدام کرده اید می توانید او را در جریان قرار دهید که چه زمانی به تماس های تلفنی پاسخ می دهید تا او بتواند طرف مقابل را نیز مطلع سازد.

سایر نکات مهم در زمینه ی مدیریت زمان

۱- تنها زمانی به تماسهای تلفنی پاسخ دهید که مطمئن هستید طرف مقابل انتظار برگزاری یک جلسه ی بحث و گفتگوی طولانی تلفنی را ندارد. معمولاً قبل از نهار و یا پیش از اتمام ساعت اداری، زمان مناسبی برای انجام یک چنین کاری به شمار می رود. هنگامیکه با طرف مقابل تماس می گیرید می توانید بگویید: “من متوجه هستم که در حال حاضر برای صرف نهار تشریف می برید، اما می خواستم مطمئن شوم که با شما در مورد…………. صحبت کرده ام.”

۲- برای قرارهای ملاقات خود یک زمان اتمام قطعی در نظر بگیرید. مسئول جلسه موظف است که این زمان را به کلیه ی حضار اعلام کند. با این روش کلیه شرکت کنندگان در جلسه محدودیت زمانی را در نظر گرفته و برنامه های خود را بر طبق آن تنظیم خواهند کرد. در مورد زمان اتمام جلسه کاملاً جدی باشید تا سایرین نیز متوجه این موضوع بشوند. مطمئن باشید که آنها هم مباحث مورد نظر خود را در همین بازه ی زمانی که شما در اختیارشان قرار داده اید، مطرح خواهند کرد

 

  • علی دهقان

وقت طلاست

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ

وقت طلاست

وقت و عمر بدون شک ارزشمندترین دارایی انسان است، چرا که هرگز قابل برگشت نیست و بازتولید نمی شود. وقت را نه توان به کسی داد و نه می توان از کسی قرض گرفت. عمر تنها ماشینی که دنده عقب ندارد. فقط می توان از زمان به نحو احسن استفاده کرد. وقت تنها دارایی مشترک بین انسانهاست که برخی درست از آن بهره می برند و حتی ثانیه ها برایشان ارزشمند است و در ثانیه ها موفقیت خود را مشاهده می کنند. ولی برای برخی روزها و ماهها و سال ها و کل عمر ارزشی ندارد.

 

ما فقط یک بار حق زیستن داریم و دیگر فرصت دومی برایمان نخواهد بود. هر چه صحیح تر از وقت استفاده کنیم، برنده تر هستیم. در جلد 5 بحارالانوار از امام صادق (ع) نقل شده که می فرماید: انسان عاقل موظف است زمان خودش را بشناسد و متوجه وظایف خودش باشد. کسی عالم به مقتضیات زمان خود باشد، مورد هجوم اشتباهات قرار نمی گیرد. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) هم می فرمایند: در ایام زندگی، لحظه های الهی وجود دارد. در کمین آن فرصت ها باشیم و از آن استفاده کنیم.

 

مهم‌ترین چیز در زند‌گی انسان که از ارزش والایی برخوردار است، وقت است. در واقع شیرازه حیات ما را تشکیل می‌دهد. ارزش وقت از آن جا دانسته می‌شود که خداوند در قرآن کریم سوره‌ ای را به نام "العصر" فرستاده و در جاهای دیگر به برهه‌هایی از زمان اشاراتی داشته است.

 

در احادیث نیز داریم که رسول‌ اعظم(ص) فرمودند: در روز قیامت از عمر انسان به طور عموم و از جوانی به طور خصوص پرسیده می‌شود که در چه راهی سپری شده و فرمودند: فراغت را قبل از این که مشغول شوی غنیمت بشمار.

 

اولین و مهمترین وظیفه انسان مسلمان در برابر وقت خویش آن است که آن را حفظ کرده و مراقب و مواظب آن باشد، باید بیشتر از مال از وقت مراقبت کرد، زیرا مال دوباره به دست می آید، ولی وقت بازگشت ندارد. باید از آن در مواردی که به سود سعادت خود و رشد و ترقی روحی و مادی آن باشد صرف کند و از آن بهره گیرد.

 

شایسته است که مومن و مسلمان از مرور گذشت ایام برای نفس خویش عبرت اندوزد و پند گیرد، زیرا روز ها وشب ها هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می کند و عمرها را در می نوردند و کودکان را پیر و پیران را به فنا و نیستی می کشاند. همانا مومن نباید از این شب و روز غافل باشد، بلکه باید به تفکر پردازد و عبرت گیرد.

 

همچنین لازم است که انسان نگرش صحیح و درست و توجه به گذشته داشته باشد تا از رویدادها و سرنوشت ملل گذشته و سنت الهی درباره آنان عبرت بگیرد، چون گذشته ظرف رویدادها و گنجینه عبرت ها است. همچنین ضروری است که انسان توجهی به آینده داشته باشد، زیرا انسان بر حسب فطرت به آینده بسته شده و نمی تواند از آن غفلت کند. اما نکته مهم این است که انسان باید در حال زندگی کند و تمام همت خود را برای زمان حال به کار برد و تنها از گذشته عبرت و پند گرفته و در تلاش برای ساختن آینده باشد.

 

  • علی دهقان

وقایع محرم

علی دهقان | دوشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 وقایع محرم

فرمان جنگ از سوی امام حسین علیه السلام برای دفاع

در مقاتل نوشته اند که عمر سعد اولین کسی بود که تیر را در کمان گذاشت. او لشکریان را شاهد گرفت که به عبیدالله بگویید ، اول کسی که تیر به اردوگاه امام حسین  علیه السلام پرتاب کرد، من بودم. کار او به جایی رسید که برای تقرب به ابن زیاد، اردوگاه امام حسین  علیه السلام را هدف قرار داد ، بدنبال او  تیراندازهای دیگر هم ، تیر انداختند. یک سوم لشکر امام حسین  علیه السلام با تیراندازی به شهادت رسیدند.

وقتی دشمن جنگ را شروع کرد، امام حسین  علیه السلام اجازه دفاع و حمله را داد. اصحاب امام حسین  علیه السلام نیز تیراندازی کردند. بر اثر این تیراندازی ها، دشمن عقب نشینی کرد. امام حسین  علیه السلام دستور داده بود که پشت خیمه های حضرت خندق حفر کنند و هیزم بریزند و در خندق آتش روشن کنند.

شمر با لشکریانش از پشت حمله کردند تا خیمه های حضرت را محاصره کنند. آن ها دیدند حضرت چنین تدبیری اندیشیدند. از این رو موفق نشدند. شمر به امام حسین  علیه السلام عرض کرد: عجله کردی به آتش، ای حسین آتش در انتظار توست.

وقتی نتواستند از پشت سر حمله کنند و دیدند تیراندازی از راه دور هم کارگر نیفتاد، دسته جمعی حمله کردند. سی هزار نفر به یک لشکر هفتاد نفری حمله و هجوم آوردند که تعدادی هم از دشمن کشته شدند. لشکر امام حسین  علیه السلام در محاصره بود.

آغاز حمله حضرت عباس علیه السلام

وجود مقدس قمر بنی هاشم حمله کردند و محاصره دشمن را شکستند ویاران امام را نجات دادند و دوباره از نو لشکر را آرایش دادند. وقتی دشمن موفق نشد، با تیراندازی و هجوم و شبیخون و حمله دسته جمعی ، کار را تمام کند، جنگ تن به تن آغاز شد. اصحاب سیدالشهدا، یک به یک می آمدند و در میدان رجز می خواندند.

وقایع ظهر عاشورا

صحنه ها به سرعت گذشت. ظهر عاشورا فرا رسید. ابو ثمامه ساعدی به حضرت عرض کرد: آقا دوست داریم آخرین نماز جماعت را با شما بخوانیم. حضرت فرمودند: از دشمن بخواهید جنگ را متوقف کنند.

کار دشمن به کجا کشیده بود که به حضرت فرصت نماز خواندن ندادند. حضرت، نماز را به صورت نماز خوف در میدان جنگ خواند. وقتی نماز حضرت تمام شد، سعید بن عبدالله، پیش روی حضرت افتاد. سیزده چوبه تیر به بدنش اصابت کرده بود. امام حسین  علیه السلام فرمود: مقام تو در بهشت پیش روی من است.

وقایع عصر روز عاشورا

وقتی این صحنه ها گذشت، جنگ تشدید شد. بعد از ظهر اصحاب سیدالشهدا یکی یکی رفتند. هر کدام از یاران امام که روی زمین می افتاد، امام بالای سرشان می رفت و به وسیله اصحاب دیگر بدن ها را به خیمه  می آوردند. تا امام حسین  علیه السلام زنده بود، نگذاشت سر از بدن جدا کنند. کم کم نوبت بنی هاشم رسید. آن ها نیز یک به یک رفتند. اولین آن ها وجود مقدس علی اکبر  علیه السلام بود. سپس نوبت به قمر بنی هاشم  علیه السلام رسید. او خدمت حضرت آمد و عرض کرد: سینه ام تنگ شده، دیگر نمی توانم این صحنه ها را ببینم. اجازه می دهید بروم؟ او هم رفت.

امام در کنار علقمه

حضرت آمد کنار علقمه و سرش را به دامن گرفت. حتی شش ماهه امام هم هدف تیر قرار گرفت. هیچ کس برای امام حسین  علیه السلام نمانده بود. حضرت مهیای جنگ شد. اصل مصیبت عاشورا از این جاست. نه کسی از اصحابش مانده، نه از اهل بیتش. امام در میدان، اصحابش را صدا زد: مسلم بن عقیل، حبیب زهیر، سعید بن عبدالله، شما چرا جواب حسین را نمی دهید؟

امام حسین علیه السلام به دشمن گفت: «هل من ناصر ینصرنی هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله هل من موحد یخاف الله فینا». آیا خداترسی پیدا می شود که به خاطر خدا دفاع کند؟ اگر از من حمایت نمی کنید، آن ها زن و بچه رسول الله هستند. اگر مرا مستحق قتل می دانید و می خواهید با من جنگ کنید، از حرم رسول خدا حمایت کنید. یک نفر از حضرت دفاع نکرد و جواب او را نداد. هلهله کردند تا صدای حضرت به لشکر نرسد. این بود که حضرت عازم میدان شد و برای آخرین بار کنار خیمه ها آمد.

وداع حضرت

امام از صبح تا لحظه وداع، بارها به خیمه ها سر زد. امام اهل حرم را آماده کرد. امام نام عزیزانش را صدا زد: زینب، رباب، سکینه ، کلثوم، عزیزانم خداحافظ. من هم عازم میدان هستم. اهل بیت نگران این لحظه بودند. از این لحظه می ترسیدند. همه مصیبت ها با وجود امام حسین علیه السلام قابل تحمل بود.

بازگشت همه به سوی خداست

شب عاشورا، امام حسین اشعاری را خواندند و زینب کبری سراسیمه وارد خیمه امام حسین  علیه السلام شدند: برادرم از جدایی صحبت می کنی؟ حضرت فرمود: خواهرم اهل آسمان ها می میرند، اهل زمین می میرند، جدم از من بهتر بود، پدرم و مادرم و برادرم از من بهتر بودند، همه رفتند. من هم باید بروم.

عرض کرد: برادرم، تو که بودی، گویا همه بودند. تو که بروی، گویی همه رفته اند. اگر همه بروند و امام حسین  علیه السلام باشد، مشکلی نیست.

همه از خیمه بیرون دویدند و دور امام حسین  علیه السلام حلقه زدند. هر کدام با زبانی با امام حسین  علیه السلام حرف زدند.

آخرین اندرز امام حسین علیه السلام

امام حسین  علیه السلام برای آخرین بار دشمن را موعظه کردند. امام فرمودند: مردم آیا من حلال خدا را حرام کردم؟ آیا حرام خدا را حلال کردم؟ گفتند: نه. آیا من خونی به ناحق از شما ریختم؟ آیا مالی بر ذمه من دارید؟ پس چرا دور مرا گرفتید؟ چرا می خواهید مرا بکشید؟ یک جواب به امام حسین  علیه السلام دادند که دل امام را آتش زدند. گفتند: چون تو پسر امیرالمؤمنین هستی.

این جا بود که امام حسین  علیه السلام ذوالفقار را کشید و جوری به لشکر حمله کرد که لشکر پراکنده شد. امام در وسط میدان ایستاد. وقتی دشمن دیدند امام در میدان ایستادند، خودشان را بازسازی کردند. عمر سعد دستور داد همه به او حمله کنید. سواره نظام و پیاده نظام، به امام حسین  علیه السلام حمله کردند. عده ای هم دامنشان را پر از سنگ کرده بودند و حضرت را با سنگ هدف قرار دادند.

ذکر مصیبت

امام حسین علیه السلام

حضرت در محاصره تیرها قرار گرفت. سنگ به پیشانی ایشان زدند. تیر به سینه مطهرش زدند. حضرت باز هم مقاومت کردند. یکی از لشکریان دشمن، چنان با نیزه حضرت را هدف قرار داد که از روی اسب به زمین افتاد. زبان امام به ذکر خدا مشغول بود. امام زنده بود که اسب بر بدنش تاختند. دیگر نفس حضرت به شماره افتاده بود. «قد خفیت انفاسک قد سکنت هوا سکنت هواک» در همین حال بود که به خیمه ها نگاه کرد. خیمه ها را زیر نظر داشت. دید ذوالجناح به سوی اهل حرم می رود. حضرت زینب از بالای بلندی صحنه ها را می دیدند.

شمر با چکمه، لگد به سینه سیدالشهدا زد و روی سینه حضرت نشست و با دوازده ضربه خنجر، سر از پیکر مطهر جدا کرد. امام حسین  علیه السلام با گوشه چشم نگاه و اشاره کرد که اهل بیتش برگردند و تماشا نکنند.عزیزانش برگشتند. همین که وارد خیمه شدند، پرده خیمه را انداختند و دیدند زمین می لرزد و آسمان تیره شده است. محضر امام سجاد  علیه السلام آمدند. امام فرمود: دامن خیمه را بالا بزنید. وقتی کنار زدند، دیدند سر مطهر امام حسین  علیه السلام بالای نیزه است. وقتی این صحنه را دیدند، طاقت عزیزان تمام شد. آن ها وارد میدان شدند و دنبال نیزه دار دویدند و فریاد زدند.

 

  • علی دهقان