ترافیک 60

بهترین های موسیقی

ترافیک 60

بهترین های موسیقی

ترافیک 60

بانک ملی پست، ثبت نام کارشناسی، جوک، چوب، حوادث، خدا، ذوب آهن، زیبا، ژاپن ، سایپا، شعر،صید، ضرب المثل، طالع بینی ، طالع بینی، عکس، غزل، فال حافظ، قرآن کریم، کلیپ، لبنان، لباس عروس ،مترجم ، نور، زارت بهداشت، همشهری ، یوتیوپ ،

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالبان» ثبت شده است

اسامی فوتبالیستهایی که در زبان فارسی حرف بدی است.

علی دهقان | چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ ق.ظ


ابتدا کارلوس کیروش مربی تیم ملی ایران

کیروش:در زبان شیرازی یعنی آلت تناسلی طرف رو میگند.در تلفظ گزارشگران میگویند کِی روش

کُس تاکورتا:مدافع سابق تیم ملی ایتالیا که گزارشگران میگفتند کاستاکورتا

کیر گیا کُس:مدافع یونانی تیم لیورپول که میگفتند کایر گیا کاس

تیم المپیاکُس یونان که میگویند المپیاکو

پانایتیناکُس که میگند پانایتیناکو

رضا عنتر:مهاجم لبنانی که به ایرانم گل زد.حالا فکر کنید این بازیکن بیاد پرسپولیس و آقای گلم بشه بعد تو یه بازی صدهزارنفری داد بزنند عنتر آقای گل.

نونو گوه مز:مهاجم سابق پرتغال

چکُس لُواکی:که قبل از جدایی کشورهای چک و اسلواکی بعضی از گزارشگرها سوتی میدادندو میگفتند چه کُس لُواکی

ماریو گوزه:هافبک تیم بورسیا دورتموند آلمان که میگویند گوتزه.

کارا کونیس:مهاجم تیم یونان که میگند کاراگونیس.

کُسمیر بالاکف:هافبک سابق تیم ملی بلغارستان که میگفتند کاسمیر.

اخبار ورزشی شبکه خبر که ساعت بیست و یک و سی دقیقه است رو گاهی سوتی میدن و میگند بیست و یه کُسی دقیقه.

کُسی یلنی:مدافع فرانسوی تیم آرسنال که میگند کاسی یلنی فردوسی پور هم میگه کُشی یلنی

کُسو:بازیکن تیم کالیاری ایتالیا که میگند کوتسو

کونتی:بازیکن تیم کالیاری که میگند کُنتی

شاکیری:مهاجم سوییسی تیم بایرن مونیخ 

 

  • علی دهقان

کدام پیامبر در استان تهران مدفون است؟

علی دهقان | چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۲۶ ق.ظ

اسامی 33 پیامبر خدا که در 15 استان ایران مدفون هستند/

 

خداوند پیامبران بسیاری را میان انسانها برای هدایت بشر مبعوث کرد که در قرآن اسم 25 تن از آن‌ها ذکر شده است.

حمید عسگری مدیرکل هیات‌های امناء بقاع متبرکه و موسسات خیریه سازمان اوقاف و امور خیریه گفت: کشور ایران به عنوان یک کشور اسلامی که از جایگاه خوبی برخوردار است در هزاران سال پیش الگوی تمدن و پیشرفت برای سایر ملل بود و از طرفی با توجه به خصلت ایرانی‌ها که انسان‌های نوع دوست بودند مورد اقبال و علاقه دیگران قرار می‌گرفتند لذا عده‌ای از پیامبران الهی به سرزمین ایران اسلامی آمدند تا به اذن خدا، انسان‌ها را هدایت کرده و از خطر شرک نجات دهند.

وی ادامه داد: امامزادگان و انبیاء الهی بخشی از مواریث فرهنگی ایران هستند که متاسفانه از یاد رفته‌اند و سرمایه‌های عظیم داریم که پشت خاکستر زمان نهان شده‌اند.

مدیرکل هیات‌های امناء بقاع متبرکه و موسسات خیریه سازمان اوقاف و امور خیریه گفت: در کشور ایران در 15 استان کشور 33 پیامبر و انبیای الهی مدفون هستند که به تفکیک هر استان در استان آذربایجان شرقی سه پیامبر، اصفهان و سمنان هر کدام پنج پیامبر، تهران، خراسان رضوی، خراسان شمالی، زنجان، لرستان و مرکزی یک پیامبر و استان فارس دو، قزوین چهار، گلستان دو، همدان دو، خوزستان دو و مازندران دو پیامبر الهی مدفون هستند.

عسگری خاطرنشان کرد: رسالت الهی انبیاء در دو چیز است؛ ایمان و مبدا و معاد و باور قلبی و عملی به این‌که هستی را حاکمی است و آفریدگار، جهان و انسان را بیهوده نیافریده و برای دست‌گیری او رسولان خود را فرستاده و سرانجام این کاروان هستی در بارگاه ربوبی توقف می‌کنند.

وی با بیان این‌که «امامزادگان و پیامبران الهی که در کشور ما حضور دارند شجره‌نامه و نسب‌نامه مشخصی دارند» افزود: به عنوان مثال حضرت قیدار نبی (ع) به عنوان جد سی‌ام حضرت محمد (ص) در تاریخ ذکر شده و در کتاب تاریخ یعقوبی این‌گونه آمده است که حضرت اسماعیل 12 پسر داشت که بزرگ‌ترین آن‌ها حضرت قیدار بوده که پس از وفات حضرت اسماعیل و دفن او در حجر، قیدار جانشین پدر شد و مردم را به توحید دعوت کرد.

وی ادامه داد: همچنین در این زمینه آیت‌الله مرعشی نجفی در پاسخ به سوالی در خصوص قیدار نبی پاسخ دادند، نظر به فرمایش عده‌ای از محققین در این امور، مسلم می‌باشد که مدفون در آن مزار شریف جناب قیدار جد رسول اکرم (ص) است.

اسامی این انبیاء و پیامبران بزرگوار الهی که کشور ما میزبانشان است را بر اساس مستندات دریافتی از مدیرکل هیات‌های امناء بقاع متبرکه و موسسات خیریه سازمان اوقاف و امور خیریه به ترتیب هراستان و فراوانی حضور آن‌ها در شهرها و استان‌های مختلف کشور منتشر می‌کند :

استان آذربایجان شرقی: نام مکان متبرکه

حضرت جرجیس(ع)، شهرستان جلفا، روستای دره شام ـ گلفرخ، کلید داغی

حضرت یونس (ع) شهرستان: مرند

ارمیای نبی(ع) شهرستان هریس، بدوستان غربی، روستای جیغه

استان اصفهان: نام مکان متبرکه

حضرت شعیا (ع): شهرستان اصفهان؛ هاتف

حضرت یوشع (ع): گلستان شهدا

دانیال پیغمبر (ع) شهرستان گلپایگان، گلشهر

حضرت صالح (ع) شهرستان گلپایگان، گلشهر

حضرت یحیی (ع) شهرستان گلپایگان روستای قالقان

استان تهران: نام مکان متبرکه

حضرت لوط (ع) شهرستان رباط کریم، روستای پیغمبر

استان خراسان رضوی: نام مکان متبرکه

شعیب پیغمبر(ع) شهرستان قوچان، روستای مزرج

استان خراسان شمالی : نام مکان متبرکه

حضرت ایوب (ع) شهرستان بجنورد، روستای ایوب

استان زنجان: نام مکان متبرکه

حضرت قیدار نبی (ع): شهرستان قیدار

استان سمنان: نام مکان متبرکه

پیغمبران (سام و لام) (ع) شهرستان سمنان، شمال شرقی سمنان

ارمیا (ع) شهرستان شاهرود، شهر میامی، روستای ارمیا

حضرت جرجیس (ع) شهرستان شاهرود، بیارجمند، خوارتوران

حضرت دانیال (ع) شهرستان شاهرود، شهر میامی، روستای سوداغلن

دانیال پیغمبر (ع) شهرستان شاهرود، روستای کالپوش

استان فارس: نام مکان متبرکه

شیث پیغمبر (ع)، شهرستان فیروزآباد، روستای مهکویه سفلی

نوح نبی‌الله(ع) شهرستان ممسنی، روستای جاوید حجت‌آباد

استان قزوین: نام مکان متبرکه

چهار انبیاء(ع)، شهرستان قزوین بخش مرکزی، خیابان پیغمبریه

  ایوب و یوشع (ع)، شهرستان قزوین، بخش رویارالموت، روستای بالاروچ

خضر(ع) شهرستان قزوین، بخش رودبار الموت، روستای گازرخان

سام و جالوت (ع)، شهرستان قزوین، رودبار، روستای یکاکلایه علیا

استان گلستان: نام مکان متبرکه

   صالح پیغمبر(ع)، شهرستان گرگان، آق قلا، روستای آق قنبر

حضرت یعقوب (ع) شهرستان گرگان، آق قلا ـ روستای صحنه علیا

استان لرستان: نام مکان متبرکه

داوود پیغمبر(ع)، شهرستان الیگودرز، ازنا، روستای داوود پیغمبر

استان مرکزی: نام مکان متبرکه

اشموئیل نبی‌الله (ع)شهرستان ساوه، بخش مرکزی روستای پیغمبر

استان همدان: نام مکان متبرکه

حیقوق نبی (ع)، شهرستان تویسرکان، حبقوق نبی بلوار حبقوق

حجی پیامبر (ع)، شهرستان همدان، بازار فلسطین

استان خوزستان: نام مکان متبرکه

حزقیل (ع) شهرستان دزفول، خیابان شریعتی

دانیال نبی (ع) شهرستان شوش، خیابان امام خمینی

استان مازندران: نام مکان متبرکه

ایوب پیغمبر (ع)، شهرستان تنکابن، شهر عباس آباد روستای پرچور

دانیال نبی (ع)، شهرستان تنکابن، سلمانشهر ـ دانیال

 

  • علی دهقان

علل پیدایش پدیده بدحجابی در جامعه امروز

علی دهقان | چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۱۳ ق.ظ

ازعلل پیدایش پدیده بدحجابی در جامعه امروز ما می توان به هجوم جهان بینی غرب به همراه فرهنگ منحط غرب و از جمله عوامل ستیزه گر دینی و ارزش های آن از کشف حجاب رضاخانی تا توطئه عمیق روشنفکران غربزده و فراموسونرهای وابسته همگی در پدیده بد حجابی امروز جامعه ما چون گذشته به طور مستقیم نقش دارند. مضاف بر عوامل گذشته می توان به برخی از عواملی که در دوران عمر انقلاب اسلامی نیز منجر به این پدیده شده است باختصار اشاره کرد. لازم به ذکر است برخی از این عوامل معلول کیش شخصیتی فردی است و برخی مربوط به اجتماع.

1-  سهل انگاری

2- جابجایی و وارونگی در ارزشها

3-  تأثیرپذیری جوانان از هجوم تهاجم فرهنگی غرب

4- کم توجهی به تنوع طلبی و حس زیبایی دوستی:

5-تفاوت در نگرش ها و دیدگاهها نسبت به مقوله بدحجابی

بعضی ها حجاب را رعایت می کنند از این رو که در خانواده و جامعه ای بوده اند که حجاب رعایت می شده و به آن عادت کرده اند. همین عادت رفتاری از باورهای همان خانواده و جامعه ریشه گرفته است. اگر این رفتار اجتماعی و حتی آن باور با معارف اسلامی و نگرش اسلام نسبت به زن تقویت نشود معلوم نیست همین فرد اگر از آن فضای ایجاد شده، یا از آن جامعه جدا شده و به فضا، جمع و جامعه ای دیگر وارد شود آن جا هم حجاب را رعایت کند. اگر به جامعه ای وارد شود که رعایت حجاب را از نظر فکری عقب افتادگی قلمداد کند و فضا و فشارهای اجتماعی از او بی حجابی را بخواهد معلوم نیست برای آن فرد دیگر حجاب یک ارزش تلقی شود.

رعایت یا عدم رعایت حجاب می تواند از سر عادت باشد یا تسلیم شدن اجتماعی ولی در این دو حالت با تغییر شرایط، ممکن است دیگر برجای نماند، ولی اگر از سر فهم و ایمان و درک و شعور باشد فشارهای بیرونی آن را کمرنگ نخواهد کرد. در اسلام تاکید شده است که ایمان و اعقتاد به اصول باید از سر عقل و فهم و درک و شعور خود شخص باشد تا عمل به شریعت هم پذیرفته شود. به این ترتیب عقل و فهم و انتخاب، نقش اساسی و اصولی در افکار و اعمال انسان دارد.

در نقطه مقابل اعتقاد از سر تفکر و تعقل و عمل بر اساس ایمان، عمل از سر تن دادن به فضاسازی و تحمیل و فشار است. نکته این است که هر فرد اعم از زن یا مرد اگر شخصیتش این گونه ساخته شد یا نظرش به این جا رسید که به فشار تن دهد در واقع از قوت و عزت خود عقب نشینی کرده است. هر فرد اگر عادت کرد که خواسته های دیگران خواسته ها و ناخواسته ها و اعمال و رفتار او را شکل دهد معلوم نیست این کار تا کی و تا کجا پیش برود و معلوم نیست ایمان و عقل و باورهایی که خودش با انتخاب خود به آن ها دست یافته چه گونه در ساختن شخصیت او نقش خواهند داشت. فردی که عادت کرد که به فشارهای بیرونی تن دهد عادت می کند که در شرایط مختلف هم، دیگران برای او تعیین کنند که چه باشد و چه بکند و چه نکند.

فردی که به او اجازه داده نشود که خودش بیاندشد و انتخاب کند و بر عکس مجبورش کردند و او هم عادت کرد که دیگران هم به جای او فکر کنند و هم به او تحمیل کنند آن چه را که او باید باشد و آن چه را که او نباید باشد، در واقع عادت کرده است که به خواست دیگران و به فشارهای بیرونی تن دهد. پدر و مادر و نهادهای آموزشی و تربیتی و فرهنگسازی و نهادهای رسمی و غیر رسمی تربیتی اگر با این منطق که خیرخواه این کودک و نوجوان و جوان و دیگران هستند به عوض احترام به انتخاب انسان ها با آموزش و پرورش و تربیت صحیح و نهادینه کردن ارزش های اخلاقی و دستورات اسلام، با اعمال فشار و با تحقیر و تحمیل و جوسازی خواسته ها و باورهای خود را به اجرا درآوردند باید منتظر چند نتیجه هایی باشند:

1- چنین شخصیتی نه شخصیت استوار و مقاوم بلکه شخصیتی تحقیر شده و رام است. لغت های دیگر این دو نوع شخصیت، شخصیت تکریم شده یا شخصیت ذلیل است. نکته قابل توجه این است که این گونه نیست که شخصیت رام فقط در مقابل مربیان خود و خواسته های آن ها رام باشد و در مقابل دیگران مقاوم. انسانی که قوت و قدرت شخصیت خود و احترام به خود و خواسته خود را از دست داد بر همین روال عمل می کند. 

2- از این رو که انسان برای خودش کرامت و عزت قائل است، فردی که تحت فشار به کاری تن داد به دنبال راه فرار می گردد و منتظر فرصت است برای رهایی از آن. اگر راهی که به زور و با اعمال فشار و تحقیر پیش پای آن فرد گذاشته شده همان راهی باشد که قرار است سعادت او در گرو برگزیدن و رفتن به آن راه باشد، اعمال فشار و زور و تحقیر این فرد را در واقع از راه سعادت دور کرده است. تقصیر این مهم هم به عهده همان مربیانی است که به دلیل نادانی و یا ناتوانی و یا فدا کردن اصل به پای فرع و یا دستیابی به اهداف و منافع و خواسته های شخصی خود، انسان ها و سعادت آن ها را به بیراهه سوق داده اند.

3- شخصی که تحقیر شد این حقارت در سایر ابعاد وجودی او هم خود را نشان می دهد، از احترام خودش به خودش گرفته تا تعامل با دیگران و تا همه نقش های خانوادگی و اجتماعی او و تا تربیت کودک خودش. انسان با به کار گرفتن عقل و انتخاب و قبول مسولیت اعمال خود رشد می کند. اگر این ها از انسان گرفته شود او انسانی رشد نیافته است و انسان رشد نیافته قادر به پرورش انسان های رشید نیست.

اگر این موارد قابل قبول باشد می توان گفت رعایت حجابی که در اثر فشار از بیرون، باشد و نه در اثر تربیت و فرهنگسازی، می تواند یکروز حفظ شود و روز دیگر با فشار تبلیغات دیگران که می تواند غرب و هجوم تولیدات ماهواره ای و حمله های فرهنگی توسط دشمن باشد به چیزی تبدیل شود که آن ها از او می خواهند. باید توجه کرد که در این نوشتار نکته رعایت حجاب یا عدم رعایت آن نیست بلکه سخن از شخصیت ضعیفی است که نمی تواند در مقابل فشارها و هجوم ها ایستادگی کند.

شخصیتی که ارزش خودش را در آن چه که دیگران برای او تعیین کنند و تبلیغات اعم از داخلی و جارجی به او بدهند ببیند همان را نشان می دهد که آن ها می خواهند. اگر آموزش ها و تبلیغات اعم از داخلی و خارجی زن را جنسی دلبر و فریبا و موجودی برای جلب توجه و رفع نیازهای مردان و در خدمت آنان معرفی کنند او هم خود را غیر از این نمی تواند ببیند. دلیل هم این است که او توسط آن ها نیاموخته که ارزش انسانی خود را که در اثر تفکر و دانایی و انتخاب از سر تعقل و فهم تمرین می شود و رشد می کند بداند و همین را در عمل و زندگی تمرین کند. این گونه است مگر زنانی که با ارزش نهادن بر خود، فهم و تفکر و دانایی و عقل و قوت و قدرت شخصیت خود را بر فضاسازی های آن گونه و هجوم تبلیغات مردسالار سرمایه سالار غالب کنند.

فردی که این گونه پرورش یافته که به فشار و تحمیل نظر دیگران تن دهد، این گونه پرورش پیدا کرده که زیر دست باشد و ارزش عقل و فهم و انتخاب خود را نبیند. معلوم نیست این فشارهای دیگران که از بیرون از راه های مختلف به او تحمیل می شود همیشه به نفع او باشد و معلوم نیست همیشه این گونه باشد که آن ها که فشار می آورند خیرخواهان او باشند. یک روز می آید که این فرد از کنترل همین خیرخواهان خود که حتی می تواند پدر و مادر او باشد خارج می شود و  با دیگران تعامل دارد و یا به دام دشمننان می افتد. آن گاه چه باید کرد؟

او تربیت شده است که تن بدهد و تن دادن به فشار دیگران و شرایط بیرونی یعنی ضعف شخصیت و عدم اعتماد به نفس. این فرد آن چه را رعایت می کند از سر تحقیر است نه از سر عزت و کرامت نفس.

سوال نهایی این است که آیا حجابی که از سر شناخت و پذیرش خود زن، به عنوان ارزش توسط خود او انتخاب شده موثر و ماندگار است و عفت است یا رعایت حجابی که از سر اعمال فشار و تحمیل باشد؟ پاسخ روشن است و راهی را هم که باید رفت روشن. راه عفت و رعایت حجاب از اعمال فشار و تحقیر و تحمیل نمی گذرد بلکه احتیاج به تعلیم و تربیت و احترام به انتخاب دارد.

معنای رعایت حجاب از طرف زن، این است که او در جامعه به عنوان یک انسان با تمام توانایی های انسانی وارد می شود و کسی اجازه ندارد به او به عنوان یک ابزار و وسیله ای برای بهره برداری های جنسی نگاه کند و بر این اساس با او تعامل داشته باشد. رعایت حجاب توسط زنان به معنی احترام زن خود است چرا که نمی خواهد جذابیت های جنسی او عامل خواستن او و یا ابزار کشش نسبت به او و یا باز کردن راه حضور او باشد. وقتی یک زن خود را این گونه شناخت و این گونه باور کرد و این گونه خواست همین را هم نشان می دهد.

 

نگرشی که در جامعه توسط نهادهای فرهنگی و اجتماعی و عملکردها در ابعاد مختلف ترویج می شود اگر غیر از نگاه انسانی به زن با همه توانایی ها و پتانسیل انسانی باشد نتیجه اش هم در همان مسیر خواهد بود. دختر و زنی که به انتخاب خود حجاب را رعایت می کند با نگاه انسانی به خود در کمال عزت نفس و احترام به خود و قوت شخصیت این کار را می کند. چه خوب است که مربیان و مسولین به اهمیت و ارزش انتخاب واقف باشند و برای قدرت درک و فهم و تعقل و مسولیت پذیری انسان ها ارزش قائل باشند و غیر از این مسیر را بر سر راه دختران و زنان نگذارند.

  • علی دهقان