متمم و حرف
ادبیات فارسی(هفتم)
موضوع:متمم و حرف اضافه مدرسه: دبیرستان یاس سپید معلم: تهیه کننده:
|
بسم الله
فهرست: .متمم چیست؟ .حرف ربط .حرف اضافه .حرف نشانه دار
متمم چیست؟
اسم یا گروه اسمی که بعد از حرف اضافه بیاید متمم نام دارد.متمم یعنی تمام کننده ی معنای فعل.
بعضی از حروف اضافه از این قرار است:
از.به.با.برای.در.مثل.به جز .به غیر از.بی.بر.بدون...
مثال:
1- زندگی بدون تلاش ،مرگ زودهنگام است.
بدون:حرف اضافه تلاش:متمم
2-اطمینان به کسی پیش از آزمایش از نشانه های کم خردی است.
به:حرف اضافه کسی :متمم
از:حرف اضافه آزمایش:متمم
از:حرف اضافه نشانه های کم خردی: گروه متممی
نکته 1:
در جمله ی شماره ی 2 (نشانه ها )را می توان متمم گرفت ولی اگر با وابسته هایش درنظر بگیریم گروه متممی است.
نکته 2:
دقت کنید که حروف دیگری هم وجود دارد که ارتباط دهنده ی بین واژه ها و یا جملات و عباراتند که به آن حروف ربطی می گویند.حروف ربطی را به خاطر بسپارید و با حروف اضافه اشتباه نکنید. بعضی از حروف ربط عبارتند از:
اگر.که تا .زیرا.و.یا.ولی.اما...
مثال:
1- فرق دزد و مالدار آن است که دزد مال اغنیا را می دزدد و مالدار ازآن فقرا را.
و.که.و. حروف ربط و پیوند است و متمم نمی سازد. دراین جمله :
آن فقرا :گروه متممی است ؛از:حرف اضافه
2- در دنیا لذتی که با مطالعه برابری کند وجود ندارد.
در:حرف اضافه .دنیا . با :حرف اضافه.مطالعه :متمم. (که) حرف ربط است نه
اضافه.
نکته 3
حرف (چون) درصورتی که معنای :(مثل و مانند) بدهد، حرف اضافه و کلمه ی بعد از آن متمم است ودر صورتی که معنای (زیرا .وقتی که)داشته باشد حرف ربط است.
مثال1 (چون درمعنای :مثل و مانند)
1- زندگی بدون عشق،چون زیستن در تاریکی است.
مثال 2 (چون درمعنای : زیرا )
2-عاشق خدا باش چون زندگی بدون عشق معنا ندارد.
تمرین:
متمم ها در عبارت زیر کدام است؟
اگر انسان خود را از آنچه هست نتواند به مقامی بالاتر برساند موجودی ضعیف و ناچیز است.
حرف اضافه : حرف ها در زبان فارسی سه دستهاند: «حرف ربط»، «حرف اضافه» و «حرف نشانه».
۱ـ حرف اضافه
حرف اضافه کلمهای است که معمولاً کلمه یا گروهی از کلمهها را به «فعل» یا «صفت برتر»، یا «اسم جمع» و یا نظایر اینها نسبت میدهد، و آنها را متمم یا وابستهٔ فعل، صفت برتر یا اسم جمع و مانند اینها قرار میدهد.
حروف اضافه نیز دو دستهاند:
(۱) حروف اضافهٔ ساده: شامل از، الاّ، الی، اندر، با، بدون، بر، برای، به، بهر، بی، تا، جز، چون، در، ضد، علیه، غیرِ، مانند، مثل، مگر، واسهی. (۱: ص ۲۵۶)
(۲) حروف اضافهٔ مرکب: شامل غیراز، بهغیراز، بهمجرد، بهمحض، بهعنوان، بهمثابه، بهوسیلهی، بهواسطهی، دربرابر، درقبال، درمیان، ازجمله، درخصوص.
۲ـ حرف ربط
حرف ربط کلمهای است که دو ساژه را به هم پیوند (ربط) میدهد.
حروف ربط دو دستهاند:
(۱) حروف ربط ساده: شامل اگر، اما، باری، پس، تا، چه، خواه، زیرا، که، لیکن، نیز، و، ولی، هم، یا.
(۲) حروف ربط مرکب: شامل آنجاکه، آنگاه که، از آنجا که، از آنکه، ازاینروی، ازبس، ازبسکه، بسکه، ازبهر آنکه، اکنون که، چنانچه، اگرچه، الاّ اینکه، بااینحال، باوجوداین، بهشرط آنکه، چنانکه و....
۳ـ حرف نشانه
حرفی است که برای تعیین مقام و نقش کلمه در جمله میآید و نقش آن را مشخص میکند. برای مثال «را» در جملهٔ «علی را دیدم» نشانهٔ مفعول است. حروف نشانه عبارتند از: ا،ای، یا، را ـِ (کسره).
ویراستار زبانی (نگارشی) باید کاربرد درست این حروف را فرا گیرد تا بتواند نادرستیهای (خطاهای) احتمالی در بهکار بردن آنها را تشخیص دهد، آنها را برطرف کند، و آنها را بهجای یکدیگر بهکار نبرد.
چه درپی میآید،
مثال 2 متمم: نواع متمم : 1. متمم فعل: گروه اسمی است که فعل به آن نیاز دارد و بدون آن جمله ناقص است .
2. متمم اسم : واژه هایی هستند که اسم قبل یا بعد به آن نیاز دارد اما فعل بدان نیاز ندارد
3. متمم قیدی : گروه قیدی است که فعل به آنها نیاز ندارد و می توان آنها را از جمله حذف کرد .
1 .متمم اسمی : اسمهایی وجود دارند که کاربردشان در جمله همراه با یک حرف اضافه است ، تفکیک این اسم ها از متمم، غیرممکن است مانند اسم های مهارت « در » تسلط « بر » علاقه « به » که اگر این اسمها را در جمله ای به کار ببریم حتماً باید با حرف اضافه ی اختصاص خود باشند .مثلاً جمله ی« او بر مطالب ِکتاب مسلط است »
می دانیم که فعل است یک فعل گذرا به مسند است و فقط به مسند نیاز دارد اما در این جمله یک حرف اضافه که نشانه ی متمم است به کار رفته است و« مطالب کتاب» متمم است، سوال اینجاست این نوع متمم چه نوع متممی است ؟
فعل به این متمم نیاز ندارد و همچنین نمی توان آن را از جمله حذف کرد چون معنی جمله ناقص می شود. اگر دقت کنیم واژه ای که به این متمم نیاز دارد «مسلط» است ، مسلط اسمی است که همیشه همراه با حرف اضافه ی « بر » به کار می رود « مسلط بر مطالب کتاب» بر مطالب کتاب ، متمم مسلط است یعنی متمم اسم.
مثالی دیگر : اصحاب به پیامبر علاقه داشتند . فعل داشتند یک فعل گذرا به مفعول و مفعول آن واژه ی علاقه است . پس واژه ی پیامبر که در این جمله پس از حرف اضافه آمده است چه نقشی در جمله دارد ؟ مطمئناً نقش متممی دارد اما از چه نوع ؟ متمم قابل حذف نیست پس یکی از ارکان جمله به آن نیاز دارد . فعل با توجه به اینکه گذرا به مفعول است به آن نیاز ندراد می ماند واژه علاقه که نقش مفعولی دارد علاقه از آن نوع اسم هایی است که همیشه همراه با حرف اضافه ی خود و به طبع همراه با یک متمم در جمله ظاهر می شود پس پیامبر متمم علاقه است .
تـــــوجه : متمم اسم همراه با اسم خود در جمله یک گروه اسمی را تشکیل می دهند در این نوع گروههای اسمی اسم هسته و متمم آن وابسته است : علاقه به پیامبر
متمم قیدی : متممی است که فعل به آن نیاز ندارد یا این متمم همراه با حرف اضافه ی اختصاصی فعل نیامده است و قابل حذف است به جمله ی زیر دقت کنید :
مولانا در شهر قونیه شاگردان زیادی داشت
اگر به فعل جمله دقت کنیم می بینیم که «داشت »یک فعل گذرا به مفعول است و نیازی به متمم ندارد پس می توانیم این گروه را از جمله حذف کنیم پس جمله سه جزیی با مفعول به دست می آید .
مثال دیگر : حضرت محمد برای پیروزی اسلام در جنگ احد با دشمنان کافر جنگید .
دراین جمله سه گروه متممی وجود دارند حال کدام یک از این متمم ها، متمم فعل است و فعل به آن نیاز دارد ؟می دانیم که : فعل جنگیدن گذرا به متمم و حرف اضافه ی اختصاصی آن « با » است پس گروهی که بعد از حرف اضافه ی « با » قرار گرفته متمم فعل است و قابل حذف شدن نیست ، اما دو متمم دیگر قابل حذف شدن هستند و هیچ یک از ارکان جمله به آن نیازی ندارند . این متمم ها برای توضیح بیشتر به جمله اضافه شده اند و نقش قیدی دارند پس متمم قیدی نامیده می شوند . توصیه می شود دانش آموزان عزیز فعل های گذرا به متمم را ( همراه با حرف اضافه ی اختصاصی آنها ) در ذهن داشته باشند
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید