اسامی که در قرآن ذکر شده
اسامی پیامبرانی که در قرآن ذکر شده
پاسخ : نام بیست و هفت پیامبرالهی در قران مجید ذکر شده است که اسامی آن ها به ترتیب عبارت انداز:
1 حضرت آدم 2 حضرت ادریس 3 حضرت نوح 4 حضرت هود 5 حضرت صالح 6 حضرت ابراهیم 7 حضرت اسحاق 8 حضرت اسماعیل 9 حضرت لوط 10 حضرت یعقوب 11 حضرت یوسف 12حضرت ایوب 13 حضرت شعیب 14 حضرت موسی 15 حضرت هارون 16 حضرت طالوت 17-حضرت الیاس 18 حضرت الیسع 19 حضرت ذوالکفل 20 حضرت داوود 21 حضرت سلیمان 22حضرت یونس 23 حضرت زکریا 24 حضرت یحیی 25 حضرت عیسی 26 حضرت عزیر 27 حضرت محمد پیامبرعظیم الشان اسلام (1).
در عین حال پیامبران دیگری نیز بوده اند که نام آنها در قرآن بیان نشده است.
خداوند می فرماید: و پیش از تو پیامبرانی را فرستادیم. سرگذشت بعضی از آنها را برای تو بیان کردیم و سرگذشت برخی دیگر را بیان نکردیم . (2)
بنابراین پیامبران منحصر در آنانی نیست که نام شان در قرآن بیان شده است. در برخی از آیات اشاره می شود که برای قوم بنی اسرائیل پیامبران بسیاری بوده اند.
روایات واخبار در منابع شیعه وجود دارد که تعداد پیامبران الهی را تا یکصد و بیست و چهارهزار نفر ذکر می کنند که به عنوان نمونه روایتی را از کتاب بحارالأنوار مطرح می کنیم :
در باب وصایای پیامبر(ص) به أبی ذر آمده است که أبی ذر غفاری می گوید: روزی بر پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد شدم در حالیکه پیامبر به تنهایی در مسجد نشسته بودند، من خلوتی مسجد را غنیمت شمردم تا این که وصایایی را از پیامبر(ص) بشنوم . اتفاقاً از پیامبر(ص) سوال کردم که : یا رسول الله ، أنبیای الهی قبل ازشما چند نفر بودند؟ پیامبر فرمود: یکصد وبیست و چهار هزار نبی(ع(
شیر درنده اسامی حیواناتی که در قران امده
معادل عربی آن قسورة میباشد و در آیه پنجاه و یک سوره المدثر چنین آمده:
«که از (مقابل) شیرى فرار کردهاند.»
گاو
در زبان عربی معادل بقرة میباشد که نام دومین سوره قرآن کریم میباشد و همچنین در خود سوره بقره __ آیات 67تا 71 و همچنین آیات144 تا 146 نیز آمده است.
از جمله در آیه «69» آمده:
گفتند: « از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟ گفت: وى مىفرماید: آن ماده گاوى است زرد یکدست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد مىکند.»
گوساله
معادل عربیش العجل میباشد که در سوره بقره آیات 51 و 54 و 92 و 93سوره نساء آیه 153سوره الاعراف آیه 152و سوره هود آیه 69سوره الذاریات آیه 26 آمده است، از جمله در آیه 51 سوره بقره چنین آمده:
« و آنگاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم؛ آنگاه در غیاب وى، شما گوساله را (به پرستش) گرفتید، در حالى که ستمکار بودید.»
الاغ
در زبان عربی معادل حمار میباشد که در سوره بقره آیه 259 و سوره المدثر آیه 50 سوره النحل آیه 80 و سوره جمعه آیه 5 آمده است. از جمله در آیه پنجم سوره چنین آمده است: « مثل کسانى که (عمل به) تورات بر آنان بار شد (و بدان مکلف گردیدند) آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مثل خرى است که کتابهایى را برپشت مىکشد. (وه) چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید.»
زنبور
در زبان عربی معادل نحل بوده و و نام سوره شانزدهم قرآن بوده و علاوه بر آن در آیه شصت و هشتم این آیه بدین صورت آمده است:
« و پروردگار تو به زنبور عسل وحى (و الهام غریزى) نمود که: از کوهها و درختان و داربستهایى که مردم مىسازند، خانههایى برگزین.»
مورچه
در زبان عربی معادل نمل بوده و علاوه بر آنکه نام سوره بیست و هفت قرآن کریم است و در آیه هیجدهم این سوره نیز آمده بدین صورت آمده است:
« آنها حرکت کردند تا به سرزمین مورچگان رسیدند؛ مورچهاى گفت: به لانههاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمىفهمند.»
پرنده
معادل عربیش ابابیل است که در آیه سوم سوره فیل چنین آمده:
« و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد »
عنکبوت
علاوه بر اینکه نام سوره بیست و نهم قرآن کریم است در آیه چهل و یک همین سوره نیز به این صورت آمده:
«داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کردهاند، همچون عنکبوت است که (با آب دهان خود) خانهاى براى خویش ساخته، و در حقیقت (اگر مىدانستند) سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.»
پشه
معادل عربیش بعوضة میباشد و در آیه بیست و ششم سوره بقره چنین آمده:
« خداوند از این که به موجودات ظاهرا کوچکى مانند پشه، و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمىکند. در این میان آنان که ایمان آوردهاند، مىدانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، این موضوع را بهانه کرده مىگویند: منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! آرى، خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مىکند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد»
فیل
نام سوره صد و پنجم قرآن هست و در آیه یکم این سوره نیز آمده است.
میمون
معادل عربیش قردة میباشد که در سوره اعراف آیه 166 و سوره مائده آیه 60 آمده و همچنین سوره بقره آیه 65 چنین آمده:
«و کسانى از شما را که در روز شنبه (از فرمان خدا) تجاوز کردند نیک شناختید، پس ایشان را گفتیم: بوزینگانى طردشده باشید.»
شتر
معادل عربیش الابل میباشد و در سوره انعام آیه 144 و سوره الغاشیه آیه 17 چنین آمده:
« آیا آنان به شتر نمىنگرند که چگونه آفریده شده است؟!»
خوک
معادل عربیش خنزیر بوده و در آیه 173 سوره بقره و همچنین سوره مائده آیه 3 وآیه 60 آمده و همچنین در سوره انعام آیه 145 چنین آمده:
« بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورندهاى که آن را مىخورد هیچ حرامى نمىیابم، مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که اینها همه پلیدند. یا (قربانیى که) از روى نافرمانى، (به هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زیادهخواهى (به خوردن آنها) ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است.»
ملخ
معادل عربیش الجراد بوده و در سوره اعراف آیه 133 همراه با نام چند حیوان چنین آمده:
« سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم: طوفان و ملخ و آفت گیاهى و قورباغهها و خون را -که نشانههایى از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم؛ ولى باز بیدار نشدند، و تکبر ورزیدند، و جمعیّت گنهکارى بودند
اسامی گیاهان و میوه ها در قرآن
خرما (رطب) درخت خرما (نخل)
کلمه نخل، نخله و نخیل در بیست آیه از قرآن آمده است. در هشت آیه نخل به تنهایی ذکر شده و در دوازده آیه دیگر در جمع میوه هایی مانند زیتون، انار و انگور ذکر گردیده است.
افزون بر کلمه نخل، نام نوعی خاص از درخت خرما به نام «لینة» در سوره حشر آمده است. (1) از رطب نیز در سوره مریم یاد شده است. (2)
واژه «قطمیر» به معنای چیز بی اهمیت که در لغت به معنای پوست نازک بین خرما و هسته آن است، دو بار، (3) واژه «نوی» به معنای هسته هر میوهای از جمله خرماست، (4) کلمه «عرجون» به معنای چوب هلالی شکل خرما که خشک شده و به شکل داس درآمده (5) و نیز واژه «مسد» به معنای لیف خرما (6) از دیگر واژههای در ارتباط با خرماست که در قرآن به کار برده شده است.
نوشیدنی درست شده از خرما را نیز قرآن رزق نیکو نامیده (7) و آدمیان را به اندیشه در خوشههای به هم چیده خرما و گوناگونی انواع آن فرا خوانده (8) و از آنان خواسته است از اسراف و زیاده روی بپرهیزند. (9)
همچنین باغ های سرسبز خرما را از آیات الهی به شمار آورده (10) و خرما را میوه بهشتی معرفی کرده است. (11)
خیار (قثاء)
خداوند در ماجرای بنی اسرائیل که به یک غذا قناعت نکردند، از خیار یاد کرده است. (12)
ریحان
قرآن دو بار از آن یاد کرده است: یک بار در شمار نعمتهای الهی در دنیا (13) و دیگر بار به عنوان نعمت بهشتی که به مقربان داده میشود. (14)
علامه طباطبایی مینویسد: ریحان در این آیه به معنای رزق و روزی است و گفته شده مقصود، گیاه خوشبوی بهشتی است که به سراغ چنین انسانی می آوردند و او پس از استشمام آن جان میدهد. (15)
زقوم
درختی در دوزخ است که قرآن سه بار از آن یاد کرده و میوههای آن را به سر شیاطین تشبیه کرده (16) و آن را غذای گنهکاران معرفی کرده است که همانند مس درون شکمها میجوشد. (17)
این درخت از اعماق جهنم میروید (18) که گمراهان و تکذیب کنندگان شکم خود را از آن انباشته میکنند. (19)
زنجبیل
یک بار از آن یاد شده و آن را آمیزه نوشیدنی بهشتیان معرفی کرده است. (20)
دهخدا ضمن اینکه زنجبیل را چشمه بهشتی معرفی میکند، آن را به شراب نیز ترجمه و نیز بیان میکند زنجبیل ریشه گیاهی معروف است که در مازندران، عمان، یمن و هندوستان یافت شده و بوی آن معطر و مطبوع بوده و طعمش گرم است. (21)
زیتون
شش بار در قرآن به کار رفته است. یک بار غیر مستقیم به درختی اشاره شده که در کوه سینا میروید و روغن میدهد. (22)
نام این درخت دو بار به تنهایی و پنج بار همراه با دیگر میوهها همچون خرما، انار، انگور و انجیر به کار رفته است.
قرآن رویش زیتون را از نشانههای خداوندی معرفی کرده (23) و درخت زیتون مبارک دانسته شده (24) و به آن سوگند یاد شده است.(25)
سدر
قرآن چهار بار از این واژه و نیز واژه سدرة استفاده کرده است. یک بار در بیان سرگذشت قوم سبأ که در اثر ناسپاسی باغ هایشان نابود شد و تنها مقداری سدر برایشان باقی ماند. (26)
دیگر بار سخن از بهشت و بهشتیان است که در سایه درخت سدر در بهشت قرار میگیرند (27) و دو بار نیز در سدرة المنتهی آمده است. (28)
سیر(فوم)
در ماجرای بنیاسرائیل و درخواستشان از حضرت موسی از آن یاد شده است.(29)
طوبی
یک بار در قرآن بیان شده است که بهشتیان از آن بهرهمندند. (30)
اگرچه طوبی به معنای بهترین یا پاکیزه ترین میباشد و شاید مفهوم آن این است که بهشتیان از بهترین و پاکیزه ترین نعمتها، دوستان، زندگی و بهترین الطاف الهی برخوردارند.
عدس
در ماجرای بنیاسرائیل از آن یاد شده است.(31)
کدو (یقطین)
در ماجرای نجات حضرت یونس(علیه السلام) از شکم ماهی از آن نام برده شده که پس از بیرون آمدن از شکم ماهی، بر فراز سرش بوته کدویی رویاند تا از تابش آفتاب در امان باشد. (32)
گز(أثل)
یک بار در قرآن و در ماجرای قوم سبأ آمده که پس از سیل ویرانگر از باغهای با طراوت آنان جز مشتی گیاه تلخ و اندکی گز و سدر نماند. (33)
مسواک(خمط)
یک بار در قرآن آمده است. فاروقی مینویسد: در ماجرای سیل قوم سبأ که باغهایشان نابود شد، تنها درختان تنومند اراک یا مسواک(خمط) و گز(اثل) و سدر (سدر لبنانی) باقی ماند.
برخی خمط را گیاهی با میوههای تلخ و برخی درخت مسواک معرفی کردهاند. (34)
موز(طلح)
یک بار در قرآن آمده و بیان شده که بهشتیان از درخت موزی که میوهاش بر یکدیگر چیده شده، برخوردارند.