وقتی نفت تمام شد، چه بسوزانیم؟
وقتی نفت تمام شد، چه بسوزانیم؟ |
|
رای بیشتر ما بخشی از جاذبه نفت احتمالا در سهولت استفاده از آن بوده است. |
- ۰ نظر
- ۱۰ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۳۲
وقتی نفت تمام شد، چه بسوزانیم؟ |
|
رای بیشتر ما بخشی از جاذبه نفت احتمالا در سهولت استفاده از آن بوده است. |
وقتی دمای آب پایین تر از 4 درجه ، و تا دمای انجماد صفر درجه پایین می رود ، منبسط شده ، جای بیشتری را اشغال می کند . آب یکی از اجسامی است که چنین رفتار استثنائی دارد . اگر دهانه شیشه آب را که در فریز گذاشته اید با سرپوش محکم ببندید شیشه خواهد ترکید .
آیا تا کنون شنیده اید که لوله های آب بدلیل یخ زدن آب داخلشان ترکیده باشند ؟
آب تنها مایعی است که وقتی از حالت مایع به جامد که همان یخ است تبدیل می شود حجمش زیاد می شود. به همین دلیل با ذوب شدن نواحی قطبی سطح اقیانوس ها روی کره ی زمین بالا می آید. در ترکیبات عادی وقتی دمای مایع افزایش پیدا کند چگالی کم می شود چون مولکول ها از یکدیگر به دلیل حرکات ناشی از حرارت فاصله می گیرند. وقتی دما کاهش پیدا کند مولکول ها به هم نزدیک تر می شوند در نتیجه چگالی زیاد شده و حجم کاهش پیدا می کند ولی در یخ همه چیز برعکس است و این به دلیل شگفت انگیز بودن ساختار مولکول آن است. در آب هر مولکول با 3/4 از مولکول های دیگر آب پیوند هیدروژنی تشکیل می دهد. در یخ هر مولکول با چهار مولکول دیگر پیوند هیدروژنی تشکیل می دهد به دلیل نزدیک شدن مولکولهای آب در یخ به هم دیگر پیوندهای هیدروژنی بیشتری تشکیل می شود و این به معنی آزاد شدن فضای بیشتر و در نتیجه حجم بیشتر در ساختار یخ است. پس حجم یخ نه درصد بیشتر از آب می شود اما دلیل سبک تر بودن یخ از آب هم به دلیل وجود همین فضای خالی اضافه ای است که در ساختار یخ نسبت به آب وجود دارد. برای همین یخ روی آب می ماند.
انسان های اولیه
وجود این که شروع تکامل انسان به عنوان یک موجود زنده، مانند تمام موجودات زندهٔ دیگر، به زمان پیدایش حیات بر روی کره زمین باز میگردد؛ ولی به طور کلی واژهٔ تکامل انسان به تاریخچهٔ تکامل نخستیسانان (پستانداران شبیه انسان) و به خصوص سرده انسان، از جمله پیدایش انسانها به عنوان گونهای مجزا از انسانسایان (کپیهای بزرگ) اطلاق میشود. مطالعهٔ تکامل انسان زمینههای مختلف علمی از جمله انسانشناسی فیزیکی، نخستیشناسی، باستانشناسی، زبانشناسی، رویانشناسی، و ژنتیک را در بر میگیرد.[۱]
مطالعات ژنتیک نشان میدهند که تکامل نخستیسانان احتمالاً در اواخر دورهٔ کرتاسه، ۸۵ میلیون سال پیش، شروع شدهاست. مجموعهٔ سنگواره های گردآوری شده نیز بیانگر آنست که این زمان پیش از دورهٔ پالئوسن، ۵۵ میلیون سال پیش، بودهاست.[۲][۳] خانوادهٔ انسانسایان، یا کپیهای بزرگ، بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون سال پیش از خانوادهٔ گیبونها جدا شدند. حدود ۱۴ میلیون سال پیش اورانگوتانها از خانوادهٔ انسانسایان جدا شدند.[۴] راه رفتن روی دوپا ابتداییترین انطباق در دودمان انسانتباران است، و نخستین انسانتبارانی که بر روی دوپا راه میرفتهاند، ساحلمردم و اررین بودهاند. آردیکپی که کاملاً بر روی دوپا راه میرفتهاست، اندکی بعد تکامل پیدا کردهاست. گوریلها و شامپانزه ها حدوداً در یک زمان از این دودمان جدا شدند و احتمالاً ساحلمردم یا اررین آخرین نیای مشترک ما و آنها بودهاست. راه رفتن اولیه بر روی دو پا سرانجام منجر به تکامل جنوبیکپیآسا و بعدها سرده انسان گردید. انسانهای امروزی از انسانسایانی که بین ۲٫۳ تا ۲٫۴ میلیون سال پیش در آفریقا میزیستند، تکامل یافتهاند.[۵][۶]
نخستین گونههای ثبت شده از سردهٔ انسان، انسان ماهر و انسان گاتنگی هستند که در حدود ۲٫۳ میلیون سال پیش تکامل پیدا کردند. بر طبق شواهد موجود، انسان ماهر اولین گونهای بوده که از ابزار استفاده میکردهاست. اندازهٔ مغز این انسانهای اولیه در حدود اندازهٔ مغز شامپانزه بودهاست. از آن زمان و در طول این چند میلیون سال تا کنون فرآیند افزایش اندازهٔ مغز ادامه یافتهاست به طوری که با پیدایش انسان راستقامت، حجم جمجمهٔ آن به دو برابر حجم جمجمهٔ انسان ماهر افزایش یافته بود. انسان راستقامت و انسان کارورز نخستین انسانهایی بودند که به خارج از آفریقا کوچ کردند. این گونهها بین ۱٫۸ تا ۱٫۳ میلیون سال پیش در آفریقا، آسیا و اروپا پراکنده شدند. پنداشته میشود که این گونهها، نخستین گونههایی بودند که از آتش و ابزار پیچیده استفاده کردند.
دیدگاه غالب در میان دانشمندان این است که مبدا پیدایش انسانهای امروزی با فرضیه اخیر «خروج از آفریقا» یا «تک مبدائی» توضیح داده میشود[۷][۸][۹] که بیان میدارد آغاز تکامل انسانهای امروزی در آفریقا بودهاست و سپس بین ۵۰٫۰۰۰ تا ۱۰۰٫۰۰۰ سال پیش آنها به خارج از قارهٔ آفریقا مهاجرت کردند و کم کم جایگزین انسانهای راست قامت در آسیا و نئاندرتالها در اروپا شدند. فرضیهٔ دیگری نیز به نام «فرضیهٔ چند ناحیهای» وجود دارد که عنوان میکند انسانها پس از مهاجرت انسانهای راست قامت از آفریقا به سایر نقاط جهان در حدود ۲٫۵ میلیون سال پیش در مناطق جغرافیایی مختلف به صورت جمعیتهای جداگانه ولی با پیوند بین نژادها تکامل یافتند. شواهد نشان میدهد که هاپلوتیپهای متعددی که منشأ نئاندرتالی دارند در حال حاضر در جمعیتهای غیرآفریقایی یافت میشود. شواهد نشان دهندهٔ آن است که نئاندرتالها و گونههای دیگر انسانسایان مانند انسانتبار دنیسووا تا ۶ درصد در ژنهای انسانهای امروزی (در نژادهای مختلف این مقدار متفاوت است) مشارکت داشتهاند.[۱۰][۱۱][۱۲]
انسان امروزی که انسان خردمند نامیده میشود تنها گونهٔ بازمانده از انسانتباران است. انسانهای خردمند باستانی بین ۴۰۰٬۰۰۰ تا ۲۵۰٬۰۰۰ سال پیش تکامل یافتند و از آنان انسانهای بهکالبد امروزی در اواسط دوره پارینه سنگی، حدود ۲۰۰٬۰۰۰ سال پیش تکامل پیدا کردند.[۱۳] بنابر باور بسیاری از دانشمندان انسانهایی با رفتار نوین حدود ۵۰٬۰۰۰ سال پیش تکامل یافتند، هرچند که عدهای آغاز رفتار نوین در انسانها را همزمان با تکامل انسانهای بهکالبد امروزی میدانند.[۱۴]
شواهد تکامل انسان در بسیاری از زمینههای علوم طبیعی یافت میشود. بیشتر این شواهد در سنگوارههای گردآوری شدهاست هرچند که دانش ژنتیک نیز نقش تکمیلی و رو به رشدی در این زمینه دارد. مطالعات رشدشناسی، تاریخ نژادی و به ویژه زیستشناسی تکاملی در مورد مهره داران و بی مهرگان بینش قابل توجهی در مورد تکامل کل حیات و به ویژه اینکه انسانها چگونه تکامل یافتهاند فراهم میکند. مطالعات خاص در مورد مبدأ حیات انسانها، انسانشناسی با گرایش دیرینانسانشناسی نامیده میشود.[۲۷]
سنگوارههای گردآوری شده از انسانسایان نشان میدهد که در طول زمان به تدریج ستون فقرات آنان صاف شده، حجم مغز افزایش یافته، ترکیبات صورت ظریفتر شده، و عضلات مربوط به جویدن همزمان با تغییر وضعیت دندانها کمتر شدهاست.
انسان خردمند امروزی تنها گونهٔ بازمانده از سردهٔ انسان است. در حالی که برخی گونههای منقرض شدهٔ انسانها را میتوان به عنوان نیاکان انسانهای خردمند امروزی بر شمرد، بسیاری دیگر احتمالا تنها «خویشاوندان» ما بودهاند که از شاخههایی از نیاکان ما جدا شدهاند.[۴۳][۴۴] هنوز اجماعی بر اینکه کدامیک از این گروهها را باید به عنوان گونههای مجزا و کدامیک را به عنوان زیر گونه بر شمرد، وجود ندارد. در برخی موارد این امر به دلیل کمیابی سنگوارهها و در برخی موارد به دلیل تفاوتهای جزئی در سیستمهای طبقه بندی گونهها برای سردهٔ انسان میباشد.[۴۴] نظریه پمپ صحرای آفریقا یک توضیح محتمل برای گوناگونی اولیه سردهٔ انسان ارائه میدهد.
شواهد باستانشناسی و دیرینشناسی، امروزه این امکان را میدهد که تا حدودی در مورد رژیم غذایی گونههای متفاوت انسان استنباط نمود و نقش رژیم غذایی را در تکامل فیزیکی و رفتاری انسانها مطالعه کرد.[۳۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸]
انسان ماهر و انسان گاتنگی
انسان ماهر از ۲٫۴ تا ۱٫۴ میلیون سال پیش میزیستهاست. انسان ماهر در اواخر دورهٔ پالئوسن یا اوایل دورهٔ پلیستوسن، بین ۲٫۵ تا ۲ میلیون سال پیش، در جنوب و شرق آفریقا با جدا شدن از جنوبیکپیها تکامل پیدا کردهاست. انسان ماهر دندانهای آسیای کوچکتر و مغز بزرگتری از جنوبیکپیها داشته و ابزارهایی از سنگ و احتمالا استخوانهای حیوانات میساختهاست. به دلیل استفاده از ابزارسنگی توسط این گونه که یکی از نخستین گونههای شناخته شدهٔ کپی هاست، کاشف آن، لوییس لیکی، نام مستعار «مرد ابزارکار» را برای آن برگزید. برخی از دانشمندان به دلیل اینکه اسکلت این گونه از نظر ریخت شناسی به گونههای درختزی بیشتر شباهت دارد تا گونههای دوپایان، پیشنهاد کردهاند که این گونهها از سردهٔ انسان به سردهٔ جنوبی کپی منتقل شوند.[۴۹]
انسان ماهر تا قبل از ماه میسال ۲۰۱۰ میلادی به عنوان اولین گونه از سردهٔ انسان پنداشته میشد، تا اینکه در این زمان سنگوارهٔ گونهای جدید از انسان به نام «انسان گاتنگی» در آفریقای جنوبی کشف شد که به احتمال فراوان پیش از انسانهای ماهر میزیستهاست.[۵۰]
انسان رودولفی و انسان گرجی
اینها اسامی پیشنهاد شده برای گونههای مربوط به سنگواره انسانهایی هستند که حدود ۱٫۹ تا ۱٫۶ میلیون سال پیش میزیستهاند و ارتباطشان با انسان ماهر هنوز به درستی مشخص نیست.
انسان کارورز و انسان راستقامت
اولین سنگوارههای انسان راستقامت توسط اوژن دوبوا، پزشک هلندی، در سال ۱۸۹۱ میلادی در جزیرهٔ جاوه کشور اندونزی پیدا شد. او ابتدا این گونه را بر اساس ویژگیهای ریخت شناسی آن که حالتی بینابینی بین انسانها و کپیها داشت، انسان بوزینهٔ راست قامت نام نهاد.[۵۴] انسان راستقامت بین ۱٫۷ میلیون تا ۷۰٫۰۰۰ سال سال پیش میزیستهاست (که میتوان نتیجه گیری کرد که در جریان فوران آتشفشان توبا از صفحهٔ روزگار محو شدهاست و از آن تنها گونههای انسان راستقامت سولویی و انسان راستقامت فلورسی به جا ماندند). اغلب از انسانهای مرحله اولیه این دوره به عنوان گونهای مجزا به نام انسان کارورز یا زیرگونهای از انسان راستقامت با عنوان انسان راستقامت کارورز یاد میشود.
گمان میرود که در اوایل دورهٔ پلیستوسن، ۱٫۵ تا ۱ میلیون سال پیش، جمعیتی از انسانهای ماهر با افزایش حجم مغز تکامل پیدا کردند و موفق به ساخت ابزارهای سنگی پیشرفته تری شدند؛ این تغییرات و پارهای دیگر از شواهد به گونهای است که انسانشناسان را متقاعد کردهاست که این گونهٔ تکامل یافته از انسانهای ماهر را به عنوان گونهای جدید به نام انسان راستقامت طبقه بندی کنند.[۵۵] در این گونه زانوهای قفل شونده تکامل پیدا کردهاست و محل سوراخ پس سری (سوراخی که طناب نخاعی از آن وارد جمجمه میشود) نیز عوض شدهاست. این گونه احتمالا اولین گونهای بودهاست که گوشت را برای خوردن میپختهاست.
سنگوارهٔ مشهوری از انسانهای راستقامت، سنگوارهٔ انسان پکن است؛ نمونههای دیگری نیز در آسیا (به ویژه در اندونزی)، آفریقا، و اروپا یافت شدهاند. امروزه بسیاری از دیرینه شناسان از واژهٔ انسان کارورز برای بخشی از این گونه که در خارج از قارهٔ آسیا میزیستند استفاده میکنند و واژهٔ انسان راستقامت را برای آن بخشی که در آسیا میزیستهاند و مشخصات اسکلتی و دندانهای آنها اندکی با انسانهای کارورز تفاوت داشتهاست، به کار میبرند.
انسان سپرانن سیس و انسان پیشگام
این گونهها به عنوان گونههای بینابینی که در فاصله بین انسانهای راستقامت و انسانهای هایدلبرگی میزیستهاند، شناخته میشوند.
انسان هایدلبرگی
بازسازی شمایل انسان هایدلبرگی که گمان میرود نیای مستقیم انسان نئاندرتال و انسان خردمند امروزی باشد.
انسان هایدلبرگی (مرد هایدلبرگ) حدودا بین ۶۰۰٫۰۰۰ تا ۳۵۰٫۰۰۰ سال پیش میزیستهاست. از این گونه به عنوان انسان خردمند هایدلبرگی نیز نام برده میشود.[۵۹]
انسان رودزیایی و جمجمهٔ گویس
نئاندرتال و انسانتبار دنیسووا
انسان نئاندرتال که از آن با عنوان انسان خردمند نئاندرتال نیز نام برده میشود،[۶۱] بین ۴۰۰٫۰۰۰[۶۲] تا ۳۰٫۰۰۰ سال پیش در اروپا و آسیا میزیستهاست. شواهد مربوط به توالی دیانای میتوکندریایی نشان دهندهٔ آن است که هیچ شارش ژن عمدهای بین انسان نئاندرتال و انسان خردمند امروزی رخ ندادهاست که میتوان نتیجه گیری کرد که این دو، دو گونهٔ مجزا بودهاند که نیاکان مشترکی در حدود ۶۶۰٫۰۰۰ سال پیش داشتهاند.[۶۳][۶۴][۶۵] به هر حال، توالی یابی ژن نئاندرتالها که در سال ۲۰۱۰ میلادی انجام شد، نشان داد که نئاندرتالها با انسانهای بهکالبد امروزی در حدود ۸۰٫۰۰۰ تا ۴۵٫۰۰۰ سال پیش (زمان تقریبی که انسانهای امروزی به خارج از آفریقا مهاجرت کردند ولی قبل از اینکه در اروپا، آسیا و جاهای دیگر پراکنده شوند) آمیزش داشتهاند.[۶۶] بین ۱ تا ۴ درصد دیانای تقریبا تمام انسانهای غیر آفریقایی امروزی از دیانای نئاندرتال تشکیل شدهاست.[۶۶] این دستاورد با مطالعات اخیر که نشان میدهد انشعاب برخی از اللهای انسان به یک میلیون سال پیش باز میگردد سازگار است، هرچند که تفسیر نتایج این مطالعات مورد سوال قرار گرفتهاست.[۶۷][۶۸] رقابت با انسانهای خردمند امروزی احتمالا در انقراض نئاندرتالها نقش داشتهاست.[۶۹][۷۰] انسانهای خردمند امروزی و نئاندرتالها برای مدت ۱۰٫۰۰۰ سال در اروپا به طور همزمان میزیستهاند.[۷۱]
شمایل بازسازی شدهٔ یک نئاندرتال
در سال ۲۰۰۸ میلادی، باستانشناسهایی که در غار دنیسووا در کوههای آلتای سیبری کار میکردند، بخشی از یک استخوان کوچک مربوط به انگشت پنجم یک نوجوان مربوط به گونهای از انسان را کشف کردند که اکنون با عنوان انسانتبار دنیسووا شناخته میشود.[۷۲] وسایلی از جمله یک دستبند که در آن غار پیدا شده، مربوط به ۴۰٫۰۰۰ سال پیش میباشد. به دلیل هوای سرد آن غار، دیانای موجود در قطعه سنگواره سالم مانده بود درنتیجه هم دیانای میتوکندریایی و هم دیانای ژنوم هستهای در توالی سنجی بررسی شد.[۱۰][۷۳]
با وجودی که سرآغاز انشعاب دیانای میتوکندریایی انسانتبار دنیسووا به طور غیر منتظرهای به زمانهای قدیم باز میگردد،[۷۴] ولی توالی سنجی کامل ژنتیکی نشان دهندهٔ آن است که انسانتبار دنیسووا نیز به همان دودمان نئاندرتال تعلق دارد که زمان جدایی آن از گونهٔ نئاندرتال اندکی پس از این بوده که شاخهٔ نئاندتال از شاخهٔ منتهی به انسانهای خردمند امروزی جدا شدهاست.[۱۰] میدانیم که انسانهای امروزی در حدود ۱۰٫۰۰۰ سال در اروپا با نئاندرتالها در کنار هم میزیستهاند و کشف انسانتبار دنیسووا نیز این احتمال را مطرح کرد که این سه گونه یعنی انسان خردمند امروزی، نئاندرتالها و انسانتبار دنیسووا، در دورهای به طور هم زمان میزیستهاند. سوانت پابو، زیست شناس سوئدی، بیان کرده که وجود این زیر شاخه، تصویر زندگی انسانها را در اواخر دورهٔ پلیستوسن پیچیده تر میکند.[۷۲] همچنین شواهد نشان میدهد که امروزه حدود ۶ درصد از ژنهای مردم ملانزی از طرف انسانتبار دنیسووا میآید که این امر حکایت از آمیزش محدود انسانتبار دنیسووا با انسان خردمند امروزی در جنوب شرق آسیا دارد.[۷۵]
اللهایی که گمان میرود از نئاندرتالها و انسانتبار دنیسووا سرچشمه گرفته باشد در محلهای مختلفی از ژنهای انسانهای خردمند امروزی خارج از قارهٔ آفریقا یافت شدهاست. انواع آنتی ژن لکوسیت انسان (HLA) که از طرف نئاندرتالها و انسانتبار دنیسووا آمدهاند بیش از نیمی از اللهای HLA مردم امروزی اوراسیا را تشکیل میدهند.[۱۲]
انسان فلورسی
شمایل بازسازی شدهٔ برخی گونههای انسان. از بالا به پایین و از راست به چپ: ردیف اول-انسان ماهر، انسان کارورز و انسان راستقامت، ردیف دوم-انسان پیشگام مرد و زن و انسان هایدلبرگی، ردیف سوم-انسان نئاندرتال دختر و مرد و انسان سپرانن سیس
انسان فلورسی که بین ۱۰۰٫۰۰۰ تا ۱۲٫۰۰۰ سال پیش میزیستهاست، گاهی به طنز هابیت هم نامیده شدهاست که دلیل آن اندام کوچک این انسان به خاطر کوتولگی ناشی از انزوا میباشد.[۷۶] انسان فلورسی یک گونهٔ شگفت انگیز هم از نظر اندازه و هم از نظر زمان زیست میباشد و از آن میتوان به عنوان نمونهای از گونههای اخیر سردهٔ انسان یاد کرد که خصوصیات تکامل یافتهٔ آن مشابه انسانهای امروزی نیست. به عبارت دیگر، انسان فلورسی دارای نیاکان مشترک با انسان خردمند امروزی بودهاست ولی پس از جدایی از شاخهٔ انسانهای امروزی، مسیر تکاملی جداگانهای را طی کردهاست. مهمترین اکتشاف در این مورد، سنگوارهٔ زنی ۳۰ سالهاست که در سال ۲۰۰۳ میلادی کشف شد و قدمت آن ۱۸٫۰۰۰ سال تعیین شدهاست. این زن، یک متر قد داشته و حجم جمجمهٔ آن تنها ۳۸۰ سانتیمتر مکعب بودهاست. (این حجم از حجم مغز شامپانزه نیز کوچکتر است و در حدود یک سوم حجم مغز انسانهای امروزی میباشد.)
هم اکنون بحثهایی بین دانشمندان در جریان است راجع به این که آیا انسان فلورسی در واقع یک گونهٔ مجزا محسوب میشود یا نه.[۷۷] برخی از دانشمندان بر این باورند که انسان فلورسی نوعی کوتوله (با دید آسیب شناسی) از انسان خردمند امروزی بودهاست.[۷۸] این فرضیه تا حدودی دارای پشتوانهاست زیرا مردمی که هم اکنون در فلورس، محلی که اسکلت انسان فلورسی در آن یافت شدهاست، زندگی میکنند دارای قد کوتاه هستند. مساله دیگر در مورد انسان فلورسی نیز این است که سنگوارهٔ آن همراه با ابزارهایی که به انسانهای امروزی نسبت داده میشود، یافت شدهاست.[۷۸]
فرضیه اینکه انسان فلورسی دچار کوتولگی از دید آسیب شناسی بودهاست، قادر به توضیح برخی ویژگیهای انسان فلورسی که نه تنها شبیه انسان امروزی نبوده بلکه بیشتر به نیاکان قدیمی سردهٔ انسان شبیهاست، نمیباشد. علاوه بر مشخصات جمجمه، این ویژگیها شامل شکل استخوانهای مچ، ساعد، بازو، زانو و پاها میگردد.
کسی به درستی نمیداند که نخستین انسان هوموساپینس (یا انسان هوشمند)، که نیای انسان کنونی است، در چه زمان پا به عرصهٔ هستی نهادهاست.
اما کُهنترین (فسیل)های هوموساپینس ، که در کشور اتیوپی یافت شدهاند و اومو یک و اومو دو نام دارند، نزدیک به ۱۹۵ هزار سال برآورد شدهاست.
دانشمندان برآورد میکنند که انسان امروزی، نزدیک به ۶۰ هزار سال پیش، از موطن نخستین خود در آفریقا بیرون آمدهاست. در این زمان گسترش صحرای آفریقا برای مدتی وا می ایستاد و آب و هوای مرطوب تری، دست کم در بخشهایی از صحرای آفریقا به وجود میآید که پس از این فعل و انفعال، انسان برای مهاجرت از آن بهره میگیرد.
انسانها به دنبال خوراک و شکار، کم کم از خاور آفریقا، به سوی شمال حرکت کردند و پا به خاور میانه نهادند. [۱]
دو نظریه دربارهٔ مسیر مهاجرت انسان به خاورمیانه هست.
انسان از آنجا به مهاجرت خود ادامه میدهد به گونهای که به فاصله چند هزار سال نخستین نمونههای انسان را در قاره اقیانوسیه میتوان یافت.[۱]
انسان های نخستین زیاد با یک دیگر ارتباط برقرار نمی کردند و کمتر حرف می زدند و بیشتر با ایجاد اشاره ارتباط برقرار می کردند.
بررسی ها نشان می دهند شیوه ی غذایی هم حتی تا جایی تغییر کرده است که حجم و جثه بدنی کاملاً با انسان های نخستین فرق می کند.
جمجمه های انسان های نخستین کوچکتر بود اما به دلیل تغییر فک و جمجمه به تدریج بزرگ تر شده است و از حجم لثه و دندان ها کاسته شده است.
انسان های نخستین بیشتر شب و روز را در تنهایی برای خودشان سپری می کردند و کمتر ارتباط برقرار می کردند و به دیگران علاقه نشان می دادند از این رو مشاهده می شود سیر تکامل زبان و محبت کردن مدت زیادی طول کشیده است تا تکامل یابد
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
انرژی هستهای
وقتی که صحبت از مفهوم انرژی به میان میآید، نمونههای آشنای انرژی مثل انرژی گرمایی ، نور و یا انرژی مکانیکی و الکتریکی در شهودمان مرور میشود. اگر ما انرژی هستهای و امکاناتی که این انرژی در اختیارش قرار میدهد، آشنا شویم، شیفته آن خواهیم شد.
آیا میدانید که
• انرژی گرمایی تولید شده از واکنشهای هستهای در مقایسه با گرمای حاصل از سوختن زغال سنگ در چه مرتبه بزرگی قرار دارد؟
• منابع تولید انرژی هستهای که بر اثر سیلابها و رودخانه از صخره شسته شده و به بستر دریا میرود، چقدر برق میتواند تولید کند؟
• کشورهایی که بیشترین استفاده را از انرژی هستهای را میبرند، کدامند؟ و ... .
نحوه آزاد شدن انرژی هستهای
میدانیم که هسته از پروتون (با بار مثبت) و نوترون (بدون بار الکتریکی) تشکیل شده است. بنابراین بار الکتریکی آن مثبت است. اگر بتوانیم هسته را به طریقی به دو تکه تقسیم کنیم، تکهها در اثر نیروی دافعه الکتریکی خیلی سریع از هم فاصله گرفته و انرژی جنبشی فوق العادهای پیدا میکنند. در کنار این تکهها ذرات دیگری مثل نوترون و اشعههای گاما و بتا نیز تولید میشود. انرژی جنبشی تکهها و انرژی ذرات و پرتوهای بوجود آمده ، در اثر برهمکنش ذرات با مواد اطراف ، سرانجام به انرژی گرمایی تبدیل میشود. مثلا در واکنش هستهای که در طی آن 235U به دو تکه تبدیل میشود، انرژی کلی معادل با 200MeV را آزاد میکند. این مقدار انرژی میتواند حدود 20 میلیارد کیلوگالری گرما را در ازای هر کیلوگرم سوخت تولید کند. این مقدار گرما 2800000 بار برگتر از حدود 7000 کیلوگالری گرمایی است که از سوختن هر کیلوگرم زغال سنگ حاصل میشود.
کاربرد حرارتی انرژی هستهای
گرمای حاصل از واکنش هستهای در محیط راکتور هستهای تولید و پرداخته میشود. بعبارتی در طی مراحلی در راکتور این گرما پس از مهارشدن انرژی آزاد شده واکنش هستهای تولید و پس از خنک سازی کافی با آهنگ مناسبی به خارج منتقل میشود. گرمای حاصله آبی را که در مرحله خنک سازی بعنوان خنک کننده بکار میرود را به بخار آب تبدیل میکند. بخار آب تولید شده ، همانند آنچه در تولید برق از زعال سنگ ، نفت یا گاز متداول است، بسوی توربین فرستاده میشود تا با راه اندازی مولد ، توان الکتریکی مورد نیاز را تولید کند. در واقع ، راکتور همراه با مولد بخار ، جانشین دیگ بخار در نیروگاههای معمولی شده است.
سوخت راکتورهای هستهای
مادهای که به عنوان سوخت در راکتورهای هستهای مورد استفاده قرار میگیرد باید شکاف پذیر باشد یا به طریقی شکاف پذیر شود.235U شکاف پذیر است ولی اکثر هستههای اورانیوم در سوخت از انواع 238U است. این اورانیوم بر اثر واکنشهایی که به ترتیب با تولید پرتوهای گاما و بتا به 239Pu تبدیل میشود. پلوتونیوم هم مثل 235U شکافت پذیر است. به علت پلوتونیوم اضافی که در سطح جهان وجود دارد نخستین مخلوطهای مورد استفاده آنهایی هستند که مصرف در آنها منحصر به پلوتونیوم است.
میزان اورانیومی که از صخرهها شسته میشود و از طریق رودخانهها به دریا حمل میشود، به اندازهای است که میتواند 25 برابر کل مصرف برق کنونی جهان را تأمین کند. با استفاده از این نوع موضوع ، راکتورهای زایندهای که بر اساس استخراج اورانیوم از آب دریاها راه اندازی شوند قادر خواهند بود تمام انرژی مورد نیاز بشر را برای همیشه تأمین کنند، بی آنکه قیمت برق به علت هزینه سوخت خام آن حتی به اندازه یک درصد هم افزایش یابد.
مزیتهای انرژی هستهای بر سایر انرژیها
بر خلاف آنچه که رسانههای گروهی در مورد خطرات مربوط به حوادث راکتورها و دفن پسماندهای پرتوزا مطرح میکند از نظر آماری مرگ ناشی ازخطرات تکنولوژی هستهای از 1 درصد مرگهای ناشی از سوختن زغال سنگ جهت تولید برق کمتر است. در سرتاسر جهان تعداد نیروگاههای هستهای فعال بیش از 419 میباشد که قادر به تولید بیش از 322 هزار مگاوات توان الکتریکی هستند. بالای 70 درصد این نیروگاهها در کشور فرانسه و بالای 20 درصد آنها در کشور آمریکا قرار دارد.
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
انرژی تجدیدپذیر
انرژِی تجدید پذیر(به انگلیسی: Renewable energy)، انرژی برگشت پذیر، انرژی پاک نیز نامیده میشود.به انواعی از انرژی میگویند که بر خلاف انرژیهای تجدیدناپذیر قابلیت بازگشت مجدد را به طبیعت دارند. در سالهای اخیر با توجه به این که منابع انرژی تجدید ناپذیر رو به اتمام هستند این منابع مورد توجه قرار گرفتهاند.در سال ۲۰۰۶ حدود ۱۸٪ از انرژی مصرفی جهانی از راه انرژیهای تجدید پذیر بدست امد.سهم زیست توده به طور سنتی حدود ۱۳٪، که بیشتر جهت حرارت دهی و ۳٪ انرژی آبی بود.۲/۴٪ باقی مانده شامل نیروگاهای آبی کوچک، زیست توده مدرن، انرژی بادی، انرژی خورشیدی، انرژی زمینگرمایی و سوختهای زیستی میباشد که به سرعت در حال گسترش هستند. استفاده ازانرژی بادی با رشدی سالانه حدود ۳۰٪ با ظرفیت نصب شده ۱۵۷۹۰۰ مگاوات در سال ۲۰۰۹، به صورت وسیعی در اروپا، آسیا و ایالات متحده به چشم می خورد.درپایان سال ۲۰۰۹ میلادی مجموع انرژی تولیدی به وسیله فتوولتاییک به بیش از ۲۱۰۰۰ مگاوات رسید.ایستگاهای انرژی گرما-خورشیدی در آمریکا و اسپانیا مشغول به کار می باشندکه بزرگترین آنها با ظرفیت ۳۵۴ مگاوات در بیابان موهاوی در حال کار است.[۱]
بزرگترین نیروگاه زمین گرمایی دنیا در کالیفرنیا با نام نیروگاه گیسرز با ظرفیت ۷۵۰ مگاوات در حال فعالیت میباشد.برزیل یکی از کشورهایی است که پروژههای بزرگی برای استفاده از انرژیهای نو(انرژیهای تجدیدپذیر) انجام میدهد.۱۸٪ از کل مصرف سوخت اتوموبیلهای برزیل از طریق سوخت اتانولی که از ساقه نیشکر بدست می آید تامین می شود.سوخت اتانولی به صورت گسترده در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرد.
بیشترین پروژهها و محصولات انرژیهای نو در مقیاس بزرگ موجود می باشند، ولی انرژیهای نو را میتوان در مقیاسهای کوچک (نیروگاه کوچک خارج مدار یا نیروگاه کوچک مدار بسته) هم استفاده کرد.در حواشی و در جاهای دور افتاده نقش انرژیهای نو به خوبی نمایان می شود.کنیا دارای بالاترین نرخ سالانه فروش سیستمهای کوچک خورشیدی (۲۰-۱۰۰ وات)به میزان ۳۰۰۰۰ سیستم در سال می باشد. نگرانی دربارهٔ تغییرات زیست محیطی در کنار افزایش قیمت روزافزان نفت و اوج تولید نفت و حمایت دولتها، باعث رشد روزافزون وضع قوانینی میشود که بهره برداری و تجارتی کردن این منابع سرشار تجدید پذیر را تشویق می کنند.
انواع انرژیهای تجدید پذیر عبارتند از:
در ایران
قانون عضویت دولت ایران در آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر پس از تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان در ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ از سوی رییس جمهور ابلاغ شد. بر اساس این قانون، دولت اجازه خواهدداشت در آژانس بین المللی انرژیهای تجدید پذیر عضویت یابد و نسبت به پرداخت حق عضویت مربوط اقدام کند.[۳]
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
انرژی پتانسیل |
|
|
انرژی به شکلهای مختلف پدیدار میشود. یکی از آنها انرژی پتانسیل یا انرژی ذخیرهای است. این شکل انرژی چه شباهتها یا چه تفاوتهایی با صورتهای دیگر انرژی دارد؟ چگونه میتوانیم از آن بهره گیری کنیم؟ انرژی شیمیایی به انرژی هستهای ، انرژیِ گرانشی ، انرژیِ الکتریسته ساکن و انرژی مغناطیسی ، نمونههایی از انرژی پتانسیل هستند. انرژی پتانسیل میتواند برای ما اهمیت زیادی داشته باشد.
برای مثال ، هنگامی که تلویزیون روشن میکنیم و مأموریت رفت و برگشت سفینهای فضایی را به تماشا مینشینیم، در واقع از انرژی الکتریکی استفاده میکنیم که از انرژی پتانسیل (مثلا انرژی پتانسیل گرانشی آب ذخیره شده در پشت سد) حاصل میشود. یا تبدیل انرژی پتانسیل شیمیایی موجود در سوخت موشکها به انرژی جنبشی است، که سفینه از سکوی پرتاب به فضا پرتاب میشود. باتریهای مورد استفاده از فلاش دوربینها یا در رادیوهای کوچک ، بنزین مصرفی برای راندن اتومبیلی و بالاخره ، غذایی که میخوریم همه و همه محتوی انرژی پتانسیل هستند.
با توجه به نقش مهم انرژی پتانسیل در عرصههای دانش به فناوری زندگی روزانه ، ممکن است چنین تصور شود که از زمان تشخیص شناسایی این انرژیِِ مدتی طولانی گذشته است، اما اینطور نیست. مفهوم نیرو را که بستگی نزدیکی با انرژی پتانسیل دارد. اولین بار آیزااک نیوتن در قرن هفدهم مطرح کرد. ولی مفهوم انرژی یا پایستگی انرژی تا قرن نوزدهم مطرح نشد. مدتها قبل از آن ، در اواخر قرن هفدهم ، هویگنس در بحث حرکت ، به انرژی پتانسیل اشاره کرده بود؟ اما اصطلاح انرژی پتانسیل را بکار نبرده بود و اهمیت آن را نیز در نیافته بود. در اوایل قرن هیجدهم ژاک برنولی کار مجازی را که مشابه انرژی پتانسیل است توصیف کرده ، ولی به اهمیت آن پی نبرد.
در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم ، ژوزف لاگرانژ ، لاپلاس ، پواسون و جورج گرین مفهوم پتانسیل الکتریکی را (که به انرژی پتانسیل الکتریکی بسیار نزدیک است). در فرمول بندی ریاضی اثرات الکتریکی بکار بردند، اما آن هم به اهمیت انرژیِ پتانسیل پی نبرد. تمرکز این دانشمندان روی مباحث مکانیک و گرما بود. بحثهای بعدی تمام حوزههای علوم فیزیکی را در برگرفت. پس از این کارها بود که با تلاش بسیاری از مهندسان و دانشمندان توجه به اهمیت انرژی پتانسیل بیشتر و بیشتر شد.
انرژی پتانسیل ، نوعی انرژی ذخیره شده است. انرژی پتانسیل ، اثری سیستمی است و برای جسمی کاملا منزوی وجود ندارد. جسم به اعتبار خود کمیت مکانیاش نسبت به سایر اجسامی که بر آن نیرو وارد میکنند و یا به دلیل موقعیت مکانیاش در میدانی که بر آن نیرو وارد میکنند، دارای انرژی پتانسیل است. هیچ جسم منفردی انرژی پتانسیل ندارد. همه اجسامی که برهمکنش متقابل دارند، بطور جمعی انرژی ذخیره میکنند.
توپی که روی میز است انرژی پتانسیل گرانشی دارد و این به گونهای است توپ و زمین هر دو در ذخیره سازی این انرژی سهیماند. این انرژی از آنجا ناشی میشود که زمین و توپ بر یکدیگر نیرو وارد میکنند. اگر توپ با زمین در مکان خود نبودند انرژی پتانسیل گرانشی نمیتوانست وجود داشته باشد. در دور و میدان نیز انرژی پتانسیل از فضایی که میدان وجود دارد ذخیره میشود.
در فناوری نوین تعادل شبه پایدار ترجیح داده میشود. زیرا انرژی پتانسیل میتواند تا زمانی که ما بخواهیم در حالت تعلیق باقی بماند. که نمونه آن در روشن کردن رادیوی ترانزیستوری و تبدیل انرژی شیمیایی باتری به انرژی الکتریکی میتوان نشان داد.
هر تغییر انرژی پتانسیلی به پیدایش نیرویی میانجامد. نیروی گرانشی ای که در حالت تعادل ناپایدار موجب می شود که گلوله روی سطح خارجی کاسه به پایین بلغزد. اندازه ی نیرو را از شیب سختی میسنجیم. هر چه این شیب تندتر باشد قویتر است. البته همه نیرو ، از تغییر انرژی پتانسیل ناشی نمیشوند. نیروهایی که این گونهاند. نظیر نیروی گرانشی و نیروی کولنی نیروی تابعی پایستاری ، داریم:
F = - du/dx و u = -∫F dx
که در آن F نیرو ، u انرژی پتانسیل و x مکان است.
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
انتشار پیام در گذشته
1/2انتشار پیام توسط تیز پایان
احتمالا در جوامع که زمینه های استفاده از حیوانات اهلی تیز پا را نداشتهاند، بهترین گزینه برای انتقال و انتشار پیام ،استفاده از اشخاص تیز پا و دونده محسوب می شده است .این اشخاص یا مخصوصا و از قبل برای این کار پرورش و تربیت می شده اند و یا اینکه از میان واجدین شرایط که به صورت داوطلبانه اعلان آمادگی میکردند، انتخاب میشدهاند. استفاده از دوندگان برای انتقال پیام های کتبی و یا شفاهی در ممالک بسیاری رایج و معمول بوده است.
2/2انتشار پیام از طریق چابک سواران
مپراطوریها و دولت ها ،برای ارسال پیام و انتقال آن به نقاط دورتر از قلمرو فرمان روایی خود و یا برقراری ارتباط و انتقال پیام به کشورها و ممالک دیگر ،همواره از تعداد سوار کار ماهر و ورزیده بهره می گرفتهاند. آنها برای این کار، گروه خاص و سازمان منظمی را به وجود آورده و اسب هایی خاص را پرورش و تربیت می کردند.
استفاده از چابک سواران ،کار انتقال پیام از طریق دوندگان پیاده را به اندازه چشم گیری آسان ساخت و نیز صرفه جویی قابل ملاحظهای را در وقت و زمان انتقال پیام نصیب می ساخت.
ضریب امنیتی قاصدان و رسانندگان پیام نیز به این طریق در حد زیادی تامین می شد و امکان استفاده تعداد بیشتر پیام رسان ها نیز مساعد می گشت.
3/2 انتقال پیام توسط پرندگان
شیوه دیگر برقراری ارتباط و انتقال پیام ،استفاده از پرندگانی بود که قابلیت پرورش و تربیت برای به عهده گرفتن این مهم را داشتند .این پرندگان تحت نظر مربیان و آموزگاران مجرب پرورش می یافت و در مدت زمان خاص به خوبی مبدا و مقصد انتقال پیام را درک و تشخیص می کرد .کبوتر و باز و عقاب از این نوع پرندگان محسوب می شد که از گذشته های در، علامت و پیام مکتوب را از نقطه به نقطه دیگر منتقل می کرد.
سرعت قابل ملاحظه که در این روش برای انتشار و انتقال پیام وجود داشت ،سبب وسعت قلمرو و نیز ماندگاری آن تا حدود سه چهار قرن قبل در جهان گردید .البته امروزه هم از این پرنده ها برای اجرای ماموریت های خاص و ویژه استفاده می شود.
4/2 انتشار پیام از طریق دهل(طبل)
جارچی، اصطلاح آشنا حتی برای نسل های زنده ممالک عقب مانده و جهان سوم است .جارچی ،به کسی گفته می شود که همراه عده ای دهل زن و یا شیپور نواز،پیام را از طرف حکومت به سمع مردم می رسانند .آنها از طریق کوبیدن به طبل های مخصوص که دارای صدای نسبتا بلند است و عبور از میادین ،کوچه و خیابان ها، توجه مردم را به خود جلب می کنند و سپس یکی از آنها با صدای بلند، متن پیام را به گوش مردم می رسانند .استفاده از این سبک برای انتشار و انتقال پیام از زمان های بسیار دوری رواج داشته است و حتی امروزه در برخی از کشورها به همان شکل و یا اندکی تغییر یافته و پیشرفته تر رایج است و گاهی از ابزار مدرن تر نیز کار گرفته می شود. کاربرد استفاده از بلندگو در افغانستان برای انتشار پیام به تعداد زیاد از مردم، حتی در حال حاضر نیز مروج و معمول است .
به احتمال قوی ،کار برد این روش بیشتر در جوامعی بوده است که ساختار محلات سکونی آنها تا حدی به شهر های امروز جهانی شباهت داشته است ؛یعنی تعداد فراوانی خانه های کنار هم و وجود جمعیت زیاد در اطراف ادارات و دفاتر دولتی .
5/2 تلگراف و تلفن
اختراع تلگراف مهمترین تحول در زمینه ارتباطات بود.این وسیله زمینه آن را فراهم می ساخت که از فواصل بسیار دو ارتباط ها فراهم شود و پیامها بدون تهدید و خطرهای که قبلا با آنها روبرو بود،به مخاطبان و گیرندگان برسد.در عین حال ،تلگراف توانایی آن را داشت تا قلمرو وسیع و گسترده ای را برای پیام رسانی تحت پوشش قرار دهد.
در کنار تلگراف، اختراع تلفن و بی سیم و ... هر کدام پس از دیگری شرایط و امکان انتشار و انتقال پیام را آسان تر و گسترده تر ساخت و اختراعات و اکتشافات سریع و چشم گیر در عرصه ارتباطات، تمام ابعاد دیگر حیات انسانها را تحت تاثیر و پوشش قرار داد
6ـ رادیو و بیسیم
اختراع تلفن و تلگراف مقدمه ای برای یک دست آورد بسیار بزرگ و شگفت انگیز دیگر در عرصه ارتباطات شد که در سال 1895 رقم خورد. اختراع دستگاه ارتباط بی سیم و رادیویی توسط « گلیلو مارکنی» ایتالیایی، زمینه حاکمیت را برای ارتباطات الکترونیکی فراهم ساخت و انسان ها قادر شدند که برای انتشار پیام هایی گوناگونی خود، از امواج رادیویی استفاده کنند.
7 ـ تلویزیون و ...
از اواخر قرن نوزدهم به بعد، مهمترین اختراعات در عرصه ارتباطات صورت گرفته است و سرعت ظهور و تکامل این وسایل، زیاد و چشم گیر بوده است. « دست یافتن به فن عکاسی و فلمبرداری، ساختن صفحات ضبط صدا و دستگاه گرامافون، تهیه وسایل نمایش و انتقال عکس ها و تصاویر متحرک از راههای دور صورت گرفت. وسایل نوین چون سینما و تلویزیون، در دسترس قرار گرفت».
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
انتخاب مصنوعی
منظور از انتخاب مصنوعی دخالت انسان در قوانین موجود در طبیعت است و در مقابل انتخاب طبیعی قرار دارد. انسان با انتخاب گونه های خاصی از ذرت و گاو تغییرات زیادی در نژادهای مختلف آن ها به وجود آورده است . سال ها پیش انسان بدون این که چیزی از علوم زیستی بداند دست به انتخاب می زده است . مثلا : تمام مرکبات که اکنون ما در اختیار داریم چندین هزار سال پیش وجود نداشته اند و همه از انتخاب مصنوعی روی نارنج به وجود آمده اند .
تولید انواع میوه های بی هسته،تولید درختان میوه ی پربار،لقاح مصنوعی در گاو ها با تزریق آمپول برای تولید گاوهای شیری یا گوشتی مرغوب،تولید بذرهای اصلاح شده و ... . همه نمونه هایی از انتخاب مصنوعی می باشند،یعنی انسان برای رفع نیازهای خود و عدم کفایت انتخاب طبیعی از روش مصنوعی استفاده می کنند .
مسائلی در مورد تلقیح مصنوعی
چه موقع تلقیح نماییم ؟
زمان مناسب تلقیح گاو بسته به این است که اولین ایستا فحلی چه زمان اتفاق افتاده باشد برای دستیابی به بهترین نرخ آبستنی باید گاوها و تلیسه ها را از بین ده تا چهارده ساعت پس از مشاهده اولین ایستا فحلی تلقیح نمود یعنی گاوهائی که اولین ایستا فحلی آنها در صبح اتفاق افتاده باشد باید در اواخر بعداز ظهر تلقیح نمود و گاوهائیکه در عصر فحل شده اند لازم است صبح روز بعد (قبل از ساعت 10 )تلقیح شوند این روش قانون صبح _بعد از ظهر میگویند . زمان مناسب تلقیح باعث میشود تا تعدادی بیشتری اسپرم سالم به تخمکها رسیده ٬عمل لقاح بصورت مناسب انجام شود . تلقیح زود هنگام گاو ها باعث میشود بسیاری از اسپرمها قبل از تخمک اندازی نابود شوند ٬از سوی دیگر تلقیح دیر هنگام باعث پیر شدن تخمک شده و قبل از رسیدن اسپرمها فعالیت تخمک از بین میرود . در صورتیکه قانون صبح ٬بعد از ظهر به خوبی رعایت شود درصدآبستنی افزایش می یابد .
در پایان لازم به ذکر است حفظ یک برنامه فحل یابی موفق باعث تولد گوساله های بیشتر و تولید شیر زیادتر در گله میشود و این بدان مفهوم است که سود و بهره وری بیشتری در انتظار گاودار است .
تشخیص فحلی و زمان مناسب تلقیح :
انجام یک زایش 12 ماهه به تشخیص فحلی مناسب و زمان دقیق تلقیح بستگی دارد در واقع می توان گفت تشخیص فحلی گله شما یکی از مهم ترین عوامل تولید مثلی گاوداری است توصیه میشود که حتماً شخصی مسئول فحل یابی در گله باشد و در صورت نبودن آن شخص باید فرد دیگری وظیفه فحل یابی را به عهده بگیرد . هر چه زمان برای آموزش فحل یابی به کارگران صرف کنیددر صد موفقیت فحل یابی و نهایتا تولید مثل افزایش می یابد .نخستین گام در یک برنامه تشخیص فحلی موفق شماره زنی و واضح گاوها می باشد تا بتوان گاومورد نظر را از فاصله دور تشخیص داد .
چه موقع فحل یابی کنیم ؟
بطور کلی متوسط زمان فحلی گاوها حدود 14 ساعت است و 25%از گاوها نیز 8 ساعت فحلی نشان میدهند بنابراین اگر شما گاوها را روزانه یک بار مورد مشاهده قرار دهید حدود 50%گاوهای فحل را تشخیص میدهید در حالیکه روزانه دو بار مشاهده با فاصله زمانی یازده الی سیزده ساعت این عدد را به 80%میرساند از سوی دیگر روزانه چهار مرتبه مشاهده گاوها و هر مرتبه به مدت 20 الی 30 دقیقه باعث میشود که 95%گاوهای فحل را تشخیص داده شوند . عواملی همچون بیماری ٬آب و هوا وشرایط بستر بر طول فحلی اثر میگذارند . گاوها در آب و هوای بسیار گرم و شرجی یا بسیار سرد مدت زمان کوتاهتری نشان میدهند . بهترین زمان مشاهده گاوهای فحل صبح زود قبل از شیر دوشی و خوراک دهی ٬اوایل بعد از ظهر و اواخر غروب است .
این زمانها مناسب ترین اوقاتی هستند که میتوان فحلی را دید . به طور کلی گاوهایی که ایستاده و اجازه میدهند گاوهای دیگر روی آنها بپرند فحل می باشند ایستا فحلی اولین علامت فحل یابی است و تخمک اندازی 25 الی 30 ساعت پس از اولین پرش گاوها بر روی گاو فحل اتفاق میافتد .دیگر علائم فحلی که قبل از ایستا فحلی به چشم می آید .تلاش گاو فحل برای پریدن بر روی دیگر گاوها ٬گذاشتن سر بر قسمت خلفی بدن گاوهای دیگر ٬ادرار کردن زیاد ٬خارج شدن موکوس از دستگاه تناسلی و قرمز شدن فرج گاو است ٬تیز شدن گوشها ٬کثیف شدن پهلو و کپل گاو آزرده شدن ابتدای دم گاو و نیز از دیگر علامتها برای تشخیص فحلی است . یک تا سه روز پس از ایستا فحلی گاو خونریزی اندکی ٬در ناحیه فرج گاو دیده میشود که نشان دهنده آنست که گاو فحل بوده است و این خونریزی هیچ ارتباطی با تخمک اندازی و آبستنی یا عدم آبستنی گاو ندارد . اصولا گاوهائیکه آبستن نشده باشند هجده روز پس از خونریزی فوق دوباره فحل میشوند
اهمیت اولین فحلی گاو :
فحل یابی صحیح ٬ کلید موفقیت تولید مثل گله و ایستا فحلی بهترین نشانه برای تشخیص فحلی می باشد . مشاهده اولین فحلی گاوها در حدود روز چهلم پس از زایمان یکی از شاخصهای مهم تولید مثلی گاوداری است که برای برنامه ریزی مرتب باید به آن دست پیدا کرد . البته گاوهایی که دارای چرخه های فحلی نا منظم بوده و یا تلیسه هایی که دچار سوء تغذیه بوده اند ٬ممکن است اولین فحلی خود را دیر تر از شرایط طبیعی بروز دهند . ضمناً گاوهایی که جیره غذایی آنها حاوی فلوئور زیادی است دچار تاخیر در بروز اولین فحلی خواهند شد . در صورتی که اولین فحلی نرمال گاوها به تعویق افتد ٬دامها دیر تر تلقیح شده و متوسط فاصله زایش گاوداری افزایش می یابد که در مجموع ضرر اقتصادی حاصله باعث کاهش پیشرفت گله خواهد شد .
چند نکته مهم در تلقیح مصنوعی :
1- حفظ یک فاصله زایش دوازده ماهه به تشخیص فحلی مناسب و تلقیح در زمان صحیح بستگی دارد .
2- اولین گام در یک برنامه تشخیص فحلی موفق ٬مشخص کردن و شماره گذاری درست و کافی تمام دام های گله است بطوریکه شماره های بدن از فاصله دور قابل تشخیص باشند .
3- بهترین زمان برای مشاهده فحلی ٬اول صبح قبل ازشیر دوشی و خوراک دهی و نیز اوایل بعد از ظهر و در شب پس از آنکه دام ها دوشیده شده و خوراک خود را خورده اند ٬می باشد این ساعات خنک ترین زمان در طول شبانه روز می باشند .
4- در گله هایی که فحل یابی دقیقی در آن ها انجام میشود ٬برای دستیابی به بهترین نتایج آبستنی ٬گاوها و تلیسه ها را حدود 10 الی 14 ساعت پس از شروع اولین ایستا فحلی تلقیح کنید .این بدان معنی است که گاوهایی که در صبح فحل هستند ٬در اواخر بعد از ظهر تلقیح میشوند و بر عکس (قانون صبح بعد از ظهر )
5- وقتی بیش از یک گاو در بهاربند فحل باشد دفعات پرش گاوها روی یکدیگر دو تا چهار برابر مشود .
6- اجرای یک برنامه تشخیص فحلی موفق باعث تولید گوساله و شیر بیشتری در گله میشود یعنی سود بیشتری در انتظار گاودار است.
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
انبساط و انقباض
چه اتفاقی می افتد اگر قانونی را رعایت نکنید؟
فلزات از قوانینی پیروی می کنند چه شما آن ها را بشناسید چه نه. پس بهتر است که با این قوانین آشنا شویم تا بدانیم در نتیجه هر کاری چه اتفاقی می افتد.
بهتر است اول درباره " انقباض" و " انبساط" صحبت کنیم. این موضوع بسیار مهم و بسیار آسان است و دانستن اصول آن، مانع بروز فاجعه هنگام جوشکاری می شود.
برای این که موضوع را بهتر بفهمیم به شکل های زیر نگاه کنید:
انبساط آزاد در هنگام گرم شدن چدن، باعث می شود که مکعب چدنی در همه جهات بزرگ شود.
انقباض آزاد در هنگام سرد شدن باعث می شود که مکعب چدنی به ابعاد قبلی خود برگردد.
هنگامی که چدن بین دو یا چند دیواره قرار گرفته و محدود شده باشد، هنگام گرم شدن انبساط محدود رخ می دهد. اگر مکعب چدنی را بین پرس قرار داده و آن را حرارت دهیم ، ابعاد آن تغییر می کند چرا که فقط می تواند در جهاتی که آزاد است انبساط پیدا کند.
اگر بعد از انبساط محدود، مکعب تغییر شکل یافته را سرد کنیم، مکعب در همه جهات به طور یکسان انقباض می یابد و با دوباره اندازه گیری وجوه آن متوجه می شویم که طول و عرض و ارتفاع آن دیگر یکسان نیست. یعنی گرم کردن مکعب درون پرس، ابعاد آن را برای همیشه تغییر داده است.
حالا به انبساط محدود به همراه انقباض محدود می پردازیم. هنگامی که می خواهیم فلزات را جوش دهیم این موضوع مهم می شود. هنگام گرم کردن فلز، فلز نمی تواند در همه جهات، یکسان انبساط یابد چرا که توسط فلز سردتری محدود شده است. در نتیجه مجبور می شود که در تنها جهتی که می تواند رشد کند، یعنی ضخیم و کلفت شود.
وقتی انبساط در شرایطی رخ دهد که فلز محدود باشد، ابعاد آن برای همیشه تغییر می کند. اکنون فلز ضخیم تر است و با سرد شدن و انقباض، به شکل اولیه خود برنمی گردد. مانند مکعب فلزی که پیش تر دیدیم که ابعادش تغییر کرد.
سپس وقتی که فلز دوباره سرد می شود، در همه جهات منقبض می شود. تنها تفاوت در این است که فلز به محیط خود بسته شده است. پس به آن فشار وارد می شود و معمولاً با این فشار شکسته می شود.
مترجم: بهار قلی
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید
امواج آبلرزهای که در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۴ به کرانه ماله در جزایر مالدیو کوبید
امواج کشندی یا (به انگلیسی: Tidal waves) آبتاز یا سونامی یکی از پدیدههای جغرافیایی است. غریاله به لرزش شدید آب دریا گفته میشود که در پی زمینلرزههای زیر دریا پدید میآید. آبی که به لرزه در آمده به شکل موجهای عظیم به کرانهها رسیده و ویرانی به بار میآورد.سونامی موقعی شروع می شود که حجم عظیمی از آب بسرعت مرتفع می شود.این حرکت سریع می تواند در نتیجه یک زلزله زیرآبی رخ دهدیا براثر لغزیدن صخره, یا یک انفجار آتشفشانی ویاهر حادثه دیگری که انرژی زیادی دارد ایجاد شود.
غریاله واژهٔ فارسی بومی برای این پدیده در استان بوشهر است و پدیدهٔ غریاله در کرانههای خلیج فارس نیز دارای پیشینه است. غریالهها معمولاً پس از یک زمینلرزه بزرگ (با حرکت رو به بالا)، فعالیت آتشفشانی زمینلغزه و یا برخورد شهابسنگها پدید میآیند. بسیاری از غریالهها در کرانههای ژاپن رخ میدهند و از اینرو واژه ژاپنی مربوط به این پدیده یعنی (津波 تسونامی) به زبان انگلیسی و از آن راه به بسیاری زبانهای دیگر نیز راه یافته است.
چگونگی پخش امواج آبلرزه.
پس از غریالهها معمولاً گسلهای بزرگی در بستر دریاها پدید میآیند. سرعت موجهای آبلرزهای گاه به بیش از ۸۰۰ کیلومتر در ساعت میرسد. غریالهٔ سال ۱۷۸۸ لیسبون (پرتغال) با موجهایی به بلندی حدود ۱۸ متر به شهر هجوم برد و ساکنان آن شهر را در کام خویش فرو برد. یکی از بزرگترین غریالهها که در سال ۲۰۰۴ میلادی در نزدیکی سوماترای اندونزی روی داد باعث ویرانی عظیم و کشته شدن پیرامون ۱۰۰ هزار تن در جنوب آسیا شد.
در کتابهای تاریخ آمده که بندر بزرگ و پهناور سیراف در جنوب ایران تا سده چهارم هجری و عصر دیلمیان بندری آباد و پر رونق بوده و ناگهان بر اثر زمینلرزهای قسمت بزرگی از شهر به زیر آب رفته که آثار آن هنوز هم مورد توجه باستان شناسان ایرانی وخارجی است. آیا غریاله سیراف را ویران کرد و به زیر آب برد پاسخ این سؤال را باید در پژوهشهای آینده یافت.
در ۱۷ ژوئن سال ۹۸۷ میلادی ( ۲۷ خرداد ۳۵۷ شمسی ) و چهل سال بعد، گزارشهایی وجود دارند که امکان دارد مربوط به وقوع این پدیده در شهر سیراف باشند [۱].
پست سریع خارجی در کمترین زمان
#نمایندگی_رایتل_شیراز
#نمایندگی_ایرانسل_شیراز
#نمایندگی_آسیاتک_شیراز
#نمایندگی_کارگزاری_آگاه_شیراز
#کاراپست
#کاراپست_شیراز
برای پیدا کردن آدس در map اینجا کلیک کنید